اصلی ترین عامل عقب ماندگی مازندران/بیش از ۷۰۰ نفر از مازندرانی ها در تهران مسئولیت بالاتر از مدیرکل دارند
اصلی ترین عامل عقب ماندگی مازندران/بیش از ۷۰۰ نفر از مازندرانی ها در تهران مسئولیت بالاتر از مدیرکل دارند
سکان؛ سید محمود حسینی پور در نخستین رویداد جام رسانه امید مازندران که در محل شرکت شهرک صنعتی ساری، برگزار شد موضوعات مهمی را مطرح کرد و بیشتر آن ها جنبه عملکردی و آماری داشت.

به گزارش کرانه شمال، حضور بخش اعظم رسانه ها در یک فضا سبب شد تا حسینی پور فرصت را غنیمت بشمارد و گزارش عملکرد کلی و مفصل از اقدامات دو ساله دولت سیزدهم در مازندران ارائه دهد.

اما در قسمت های پایانی اظهارات استاندار، یک موضوع بسیار مهم که عیب کلی عمده مازنی ها می شود و در سطح کشور، بسیاری مازندران را به آن ویژگی منفی می شناسند، مطرح شد که معمولا در استان چندان به آن پرداخته نمی شود.

مساله ای که عموما هم استانی های ما از آن آگاه اند اما در یک اقدام نانوشته و خود خواسته در قبال آن سکوت می کنند و به سادگی از آن می گذرند.

حسینی پور که بیشتر سال های خدمت خود را در پایتخت و دور از مازندران گذرانده طبیعتا تا حدود بسیاری از چنین فضایی بیگانه است و احتمالا برای او تعجب آور و عجیب باشد. اما مردم مازندران که بدان خو کرده اگر چنین نباشد، تعجب خواهند کرد.

برای پی بردن به موضوع با هم برویم اظهارات حسینی پور در جمع اصحاب رسانه مازندران را بخوانیم و برگردیم به ادامه گزارش بپردازیم.

«رسانه ها، استان را از فضای فعلی که فضای زدن و تخریب است در مسیر توسعه و تعالی قرار دهند و به جای آن، گفتمان غالب مازندران قوی که شعار دولت است را ایجاد نمایند.‌ تمدن مازندران، بزرگ است و مردم مازندران نیز بزرگ هستند. پس باید از ایجاد اختلاف هایی که بعضا در استان مشاهده می شود، پرهیز کنیم. تنها عامل عقب ماندگی استان، همین اختلافات است و زمان آن رسیده که بساط خود را از استان جمع کند. از اینرو همه تاثیرگذاران و بزرگان اقشار مختلف مازندران (روحانیون و شخصیت های مهم استان) باید فرهنگ زدن و تخریب مجموعه های هم دیگر را تعطیل کنند. این بزرگترین آسیب در استان است که پروپاگاندایی راه اندازی می شود و مدام در حال زدن و تخریب هم هستند. طبق برآوردهایی که داشتیم در حال حاضر بیش از ۷۰۰ نفر از مازندرانی ها در تهران مسئولیت بالاتر از مدیرکل دارند. این ظرفیت ها چرا از مازندران خارج می شوند و حاضر نیستند در استان خود کار کنند. ما این پرسش را با بیشتر آن ها مطرح نمودیم. می گویند تخریب ها در مازندران زیاد است و در چنین فضای مسمومی نمی توان با فراغ خاطر کار کرد. چرا باید فضای استان ما چنین باشد که نیروهای انسانی ماهر و نخبه ما مجبور باشند به استان های دیگر بروند و به آن ها خدمات بدهد ولی مازندران خودمان، محروم باشد. حتما رسانه ها و کسانی که نقش موثر در گفتمان سازی و فرهنگ سازی دارند به این مساله ورود نمایند و این عیب بزرگ و مخرب را مرتفع سازند تا با حضور و همفکری همه نخبگان استان، مازندرانی بزرگ با اهداف بزرگ و توسعه یافته داشته باشیم».

اظهارات حسینی پور، شفاف، واضح و بی پرده است و ابتدا طرح مساله می کند به ابعاد و خطرات آن می پردازد و در انتها پیشنهاداتی مطرح می کند تا بلکه بتواند تغییراتی هرچند کوچک و کند در فضای فکری و فرهنگی مازندران ایجاد نماید.

زیرکی استاندار مازندران در آن است که این مساله مهم استان را در جمع اصحاب رسانه مازندران آن هم در رویدادی تحت عنوان «جام رسانه امید» مطرح می کند و به جای وعده و وعید دادن به اصحاب رسانه ابتدا گزارش عملکرد می دهد و از اقدامات دولت سیزدهم در استان می گوید سپس از اصحاب رسانه می خواهد برای رفع و حل یک معضل عمومی مازندران، تلاش و چاره اندیشی کنند.

معضلی که تقریبا در همه سطوح مدیریتی، کارمندی، کارگری و محافل دوستانه، جمع خانوادگی و… حضور دارد و خدا می داند چه حق و ناحق های بزرگ و کوچکی در طول این دهه های متمادی صورت پذیرفته و مدیران و مسئولانی جابجا شدند، چه جمع ها و خانواده هایی از هم پاشیده و چه کسب و کارهایی تعطیل شده و…

بارزترین آن ها انتصاب یک مازندرانی به عنوان وزیر کشور در دولت احمدی نژاد بود که ظرف مدت کوتاهی پس ار انتشار این خبر، صدها گزارش علیه وی از نقاط مختلف استان به ویژه شهر زادگاهش ساری به پایتخت رفت و تا استیضاح و رأی عدم اعتماد مجلس و برکناری وی ادامه داشت.

این مصداق مشت نمونه خروار است و موارد اینچنین بسیار است و لابد هر کدام از ما در زندگی خود یک یا چند مورد تخریبی را به عینه شاهد بودیم یا خود در آن معاونت و مشارکت داشتیم!

به احتمال زیاد حسینی پور و مجموعه مدیریتی اش، خود زخمی و قربانی چنین تفکری در استان هستند که اولا از رسانه ها می خواهد از ورود به چنین فضایی بپرهیزند و دوما برای ریشه کن شده این معضل فرهنگ سازی و گفتمان سازی نمایند.

متاسفانه این تفکر در بین اصحاب رسانه مازندران نیز بسیار شایع است و رسانه های استان به جای آن که با همدلی و همراهی مطالبه گری کنند و به فکر توسعه استان باشند، مدام به هم حسادت می کنند، سیل تخریب ها علیه هم روانه می سازند و همچنان که تو را می بوسند در ذهن خود طناب دار تو را می بافند!

البته ما بسیار خوشحال می شویم که مازندران از چنین فضایی خارج شود و همدلی ها و همزبانی ها جای تخریب ها، زیرآب زنی ها و پاپوش ها را بگیرد، اما با توجه به شرایط موجود و ریشه دواندن این مساله در استان، حالا حالاها بعید به نظر می رسد چنین اتفاقی روی دهد.

چرا که نه رسانه های مازندران، پتانسیل گفتمان سازی و فرهنگ سازی آن را دارند که خود تا خرخره در آن گرفتارند و نه اقشار مختلف مازندران میلی به رهایی هرچند موقتی این آسیب بزرگ اجتماعی دارند. باید دید در آینده چه می شود و آیندگان ما در مقابل چنین ویژهای منفی و زننده ما چه واکنشی خواهند داشت