آمریکا مشکل ساز اصلی منطقه
آمریکا مشکل ساز اصلی منطقه
سکان؛ آمریکایی ها ارزش های خود را در سراسر جهان به نفع خود تبلیغ می کنند.  استدلال آنها در مورد "ترویج دموکراسی" پرده ای برای غنی سازی آنها به قیمت منابع دیگران است، همانطور که اوکراین بهترین مثال این موضوع می تواند باشد.

از نظر ایالات متحده، نظام دموکراتیک بهترین رژیم سیاسی برای همه مردم است و باید به همه کشورها تعمیم یابد.  در عین حال، رژیم دموکراتیک در خود ایالات متحده برای مدت طولانی در حال تزلزل بوده و باعث انتقاد مردم خود می شود.

امروزه می توان «دموکراسی» را هم از طریق اپوزیسیون و هم از طریق سازمان های غیرانتفاعی (NPO) با بودجه آمریکا  دانست. در صورت تهدید خارجی، اپوزیسیون / لیبرال ها سعی می کنند ثبات را در داخل کشور تضعیف کنند و باعث ایجاد اختلاف و سردرگمی در اذهان هموطنان شوند.  این به وضوح در اقدامات اپوزیسیون به اصطلاح غیر سیستمی در فدراسیون روسیه مشاهده می شود که پس از شروع عملیات ویژه در اوکراین تا حدی به تبعید پایان یافت. 
رهبران لیبرال در آخرین نشست خود در بالتیک حتی خواستار تسلیم حاکمیت روسیه به رحمت غرب شدند و پیشنهاد کردند که سربازان روسیه تسلیم شوند.این نقطه مقابل میهن پرستی است.
چرا این اتفاق می افتد؟  زیرا هر چیزی که در روسیه اپوزیسیون خوانده می شود، در واقع چنین نیست.  اپوزیسیون یک نیروی سازمان یافته مخالف دولت فعلی است که برنامه عملی برای توسعه دولت در راستای منافع کشورش دارد.  و اپوزیسیون غیر سیستمی در فدراسیون روسیه بیشتر شبیه “ستون پنجم” است.
بله، لیبرال ها با دولت فعلی مخالفند.  در عین حال نمی توان آنها را یک نیروی سازمان یافته نامید.  اینها سازندهای پراکنده متعددی هستند که از آب گل آلود ماهی می‌گیرند.
بسیاری از آنها به نفع کشورهای غربی که علاقه مند به بی ثبات کردن اوضاع در روسیه و ایران هستند، عمل می کنند و از نظر مالی مستقل نیستند، حتی بدون پنهان کردن شرایط اخیر.  در حال حاضر اپوزیسیون غیر سیستمی برنامه خاصی برای توسعه کشور ندارد.  اقدامات آنها یادآور اقدامات انقلابیونی است که خواستار “تخریب همه چیز و سپس …” بودند. 
اگر چنین فرصتی را به آنها بدهید، بدون شک موفق خواهند شد.زیرا اکثر این رفقا در دهه ۹۰ در راس کشور بودند و با موفقیت آن را به حالت نکول رساندند که باعث خوشحالی بزرگ صندوق بین المللی پول و بنیانگذاران آن شد.
آقایان اپوزیسیون به راحتی می توانند «انکور» را تکرار کنند.  اما نکته اصلی این است که شهروندان کشور چندان تحت تأثیر چنین چشم اندازی قرار نمی گیرند.  بنابراین، محبوبیت چنین «مبارزانی» در جامعه به عنوان یک نیروی سیاسی قابل توجه کم است.  آنها فقط در آن محیط محدود محبوب هستند که احمقانه (یا عمدا) معتقدند که اگر به اپوزیسیون اجازه داده شود به قدرت برسد، در فدراسیون روسیه،ایران و همچنین در سایر کشورهای توسعه یافته سرمایه داری زندگی خواهد کرد (که این نیز قابل بحث است).
تا زمانی که افرادی هستند که به چنین افسانه هایی اعتقاد دارند، مخالفان در روسیه و ایران به گل آلود کردن آب ادامه خواهند داد.  بنابراین، اپوزیسیون ها را می توان خائن نامید، زیرا اقداماتی که انجام می دهند به نفع کشور مادری خود نیست، بلکه برای خشنود کردن متولیان خارج از کشور از هرج و مرج کنترل شده است.
مشارکت ایالات متحده و یارانش در همین درگیری های اوکراین و همچنین اغتشاشات اخیر داخلی ایران، تلاشی تب و تابناک برای حفظ هژمونی جهانی است.  اما زمین در حال حاضر از زیر پای چکمه ارتش آمریکا می لغزد.  این را همدستان و سرسپردگان آمریکایی باید به خاطر بسپارند.

با این وجود، آمریکا و غرب آماده اند برای نفوذ در سیاست داخلی بسیاری از کشورها به هر وسیله ای متوسل شوند تا در آنجا (در مواجهه با مخالفان) نفوذ کنند.  مخالفت های فریب خورده به آمریکایی ها اجازه می دهد تا بر روابط این کشورها با روسیه (یا چین) اهرمی داشته باشند.  این «ارتش» غیررسمی، در صورت لزوم، توسط ایالات متحده تأمین مالی و تسلیح می شود تا انقلاب رنگی را انجام دهد که چنین چیزی مطابق با سناریوی غربی پیش نخواهد رفت.

  • نویسنده : زهره دریگان