سید امیر طاهری دکترای حقوق بین الملل در قسمت دوم یادداشت خود نوشت؛ ۱-پرهیز از انتقادات تند، مخرب و یک جانبه از کاندیداهای رقیب :
چیزی که در جامعه ما به ویژه در ایام انتخابات رواج کاذب دارد انتقاد بی رحمانه از کاندیدای انتخابات است. در این راستا هیچ قید و بند و مرز خاصی وجود ندارد و بسیاری از اوقات به توهین و فحاشی کشیده میشود. این امر حکایت از این دارد که فرهنگ سیاسی و حتی فرهنگ عمومی ما فارغ از تقوا و اخلاق سیاسی است. اخلاق ، نقد کالای گمشده جامعه ایرانی است. نقدهای بی امان توأم با توهین و بد دهنی سبب سلب مشروعیت از ارکان قدرت شده و به طور طبیعی بستر کاهش مشارکت را فراهم میسازد.
۲-شفافیت (به جای تخریب) در طرح مسائل اساسی کشور :
ایران از جمله کشورهای مهم در حوزه سیاسی امنیتی داخلی، منطقه ای و بین المللی است. و ایجاد چالش در هر یک از حوزه ها می تواند مسائل مختلفی را برای کشور ایجاد کند که بر حال و آینده ما بیمناک و خطرآفرین باشد. طرح صادقانه و بدون جانبداری مسائل، مشکلات، معضلات و چالشها همراه با راهکارهای شفاف، بدون ملاحظه و به دور از اخلاق منافقانه و محافظه کارانه جهت برون رفت از این مشکلات و چالشها برای عموم مردم جالب توجه بوده و احتمالاً انگیزه ایی برای ورود در عرصه انتخابات و مشارکت در فرایند آن است.
۳- اعتمادسازی و جلب توجه افکار عمومی:
بطور کلی در هر کشوری
وقتی اعتماد عمومی نسبت به فرایندهای سیاسی و دولت سلب شود یا کاهش جدی یابد، نظام سیاسی با بحران مشروعیت، حقانیت و کاهش شدید مقبولیت مواجه خواهد شد که در نوع خود خطرآفرین و تهدید زاست. در چنین شرایطی، تخریب ارکان قدرت و سلب اعتماد عمومی از بخشهای مختلف نظام سیاسی در حوزه های اجرایی، تقنینی و قضایی، کمک به فرایندی است که انتهای آن سقوط و فروپاشی است. منظور از اعتمادسازی این نیست که ، اعتماد عمومی مردم را به سمت خود یا اشخاص و نهادهای خاصی هدایت کنیم و از بقیه بخشهای سیاسی و حکومتی مشروعیت زدایی کنیم. هر دولت/ نظام سیاسی(state) کل یکپارچه ای است که همه ارکان آن در تعامل متقابل با هم، می توانند موفق شوند. بنابراین، اعتماد افزایی باید متوجه کلیت سیستم باشد و اعتبار کل را همراه با تمام اجزایش افزایش دهد.
۴- امیدآفرینی و کمک به حس اعتماد به نفس شهروندان به منظور غلبه بر مشکلات با ابزارهای مسالمت آمیز و روندهای صلح آمیز و دور از روشهای خشونت بار:
انتخابات ، عرصه رقابت دوستانه (نه دشمنانه) و منازعه مسالمت آمیز بازیگران عرصه قدرت است. بنابراین، کاندیداها و طرفداران آنها باید بر احساسات امیدآفرینی و آینده بهتر همگانی تأکید نمایند. امیدآفرینی ریشه در گذشته و میوه در آینده دارد. یعنی نباید گذشته را جهنمی جلوه داد و آینده را بهشت موعود تصور کرد. سیاست عرصه سیاه و سفید نیست، بلکه خاکستری است. در فضای خاکستری امکان همه چیز شدن وجود دارد و بستگی به عوامل مختلفی دارد که خودمان ایجاد میکنیم. نسبی نگری و نسبی اندیشی و پرهیز از مطلق انگاری از اصول ثابت سیاست است. اگر سیاست میل به مطلق انگاری بگراید روزگار آن جامعه به بحران می گراید . تمام رنگها ، رنگ زندگی اند و فقط به سبز و بنفش ختم نمی شوند. گذشته هرچند تلخ، ولی جزیی از حیات سیاسی یک جامعه است که باید مایه عبرت و پلی به آینده بسامان ان کشور باشد. گذشته شیرین نیز نباید هم مقدس و غفلت آفرین باشد ..
ادامه دارد..