رامین مهمانپرست، سخنگوی پیشین وزارت خارجه در یادداشتی نوشت: دولت آقای روحانی در یک ماه پایانی کار خود قرار دارد و دولت جدید کار خود را شروع خواهد کرد. طبیعتا انتظار این است که آقای رئیسی و همکارانشان در دولت با نگاهی دقیقتر و جدیتر ضعفهای دولت فعلی را شناسایی کرده و در جهت رفع آن اقدام کنند. یکی از مهمترین و مورد توجهترین موضوعات و محورها نیز سیاست خارجی و عملکرد وزارت خارجه است. برخی با اشاره و انتقاد از اینکه دولت روحانی تمرکز بسیاری بر روابط با غرب و برجام داشته است، از ضرورت نگاه به شرق میگویند. این مطلب اما از جهاتی درست و از جهاتی نادرست است.
مساله این است که باید در سیاست خارجی دولت بعد و مشخصا وزارت خارجه تغییرات بسیاری داشته باشیم. یکی از اشکالات فعلی به دلیل امید زیادی که دولت روحانی به برجام داشت، توجه و تمرکز به بحثهای بینالمللی حول محور برجام بود که خود به خود سبب شد رویکرد متوازنی در بخشهای دوجانبه و چندجانبه نداشته باشیم.
مشکل دیگری که به این وضعیت دامن زد، بحث تغییر ساختار وزارت خارجه بود. با ساختار جدید شاهد معاونت سیاسی و اقتصادی بودیم که موجب شد در بحث روابط دوجانبه فقط یک معاون داشته باشیم! یک معاون سیاسی که باید با بیش از صد و سی یا چهل نمایندگی تعامل کرده و بحث ارتقای روابط دوجانبه را دنبال میکرد. طبیعی است که وقت و توانایی یک فرد برای این امر در حد مطلوب کفایت نمیکند. به ویژه اینکه معاون سیاسی این دولت باید بخش عمده ای از وقت خود را به برجام اختصاص میداد. یعنی آقای عراقچی مسئولیت اصلی برجام را به عهده داشتند و در عین حال باید بحثهای دوجانبه را نیز دنبال میکرد. همین امر باعث شد که ما یک خلأ جدی در بحث روابط دوجانبه داشته باشیم.
بر این اساس یکی از اولویتهای دولت جدید تجدید نظر در ساختار وزارت خارجه خواهد بود. پیشنهاد این است که 5 معاونت منطقهای به جای 2 معاونت سیاسی و اقتصادی تعیین شوند و یکی از آنان نیز حتما به روابط با همسایگان بپردازد. به این شکل هر معاون به بیست و چند کشور رسیدگی میکند و میتواند به نحو مطلوبی روابط را ارتقا دهد. نکته دیگر این است که اگر معاون منطقهای داشته باشیم همه مسائل اقتصادی، امنیتی و … را همین معاونان دنبال خواهند کرد و نیازی به معاونت اقتصادی جداگانه نیست. ضمن اینکه با توجه به اهمیت دیپلماسی اقتصادی هر کدام از معاونان باید این موضوع را در اولویت کار خود قرار دهند.
نکته دیگری که مطرح میشود و در ابتدا آن را نادرست خواندم این است که برخی دوستان همچنان تصور میکنند که در دوران جنگ سرد قرار داریم و بلوک شرق و غرب در مقابل هم هستند. یکی بر توسعه روابط با شرق اصرار دارد و دیگری از لزوم روابط با غرب میگوید! در حالی که این دوران تمام شده و اکنون این منافع ملی است که نقش تعیین کنندهای دارد. ما نیز باید دنبال تامین منافع ملی خود که میتواند در شرق یا در غرب تامین شود، باشیم.
نقصی که در وزارت خارجه در این باره وجود دارد فقدان استراتژی کوتاه مدت، بلند مدت و میان مدت برای روابط با کشورهای مختلف است. ما برای پیگیری منافع ملی خود نیاز بسیاری به مشخص بود استراتژی ها داریم تا بر پایه آن برنامهریزی کنیم. به خصوص باید به همسایگان و تعامل با آنان توجه ویژه داست. باید بدانیم که با عربستان، ترکیه، چین، برزیل، آفریقای جنوبی، آلمان و … چطور تعامل خواهیم کرد و چه برنامهها و استراتژی داریم. در این صورت است که فقط بحث روابط سیاسی در میان نبوده و منافع مختلف ما اعم از منافع اقتصادی تامین خواهد شد.
بدیهی است که رسیدن به این نقطه لوازمی دارد. اول اینکه دیپلماسی اقتصادی باور شده و پررنگ شود. در این راستا لازم است که هماهنگی بین بخشهای اقتصادی با وزارت خارجه ایجاد شود و روح حاکم بر آن نیز در دولت دمیده شود. البته فرماندهی دیپلماسی اقتصادی باید در دست وزارت خارجه باشد و این وزارتخانه نیز باید توانایی فرماندهی را داشته باشد. لذا مدیران و کارشناسان این وزارتخانه باید بر مباحث اقتصادی مسلط باشند و سفارتخانههای ما مثل بخشهای ستادی کمک به فعالیت اقتصادی را وظیفه خود بدانند.
بنابراین باید در نیروی انسانی وزارت خارجه تجدید نظرهایی داشته باشیم و بودجه کافی را نیز در اختیار وزارت خارجه قرار دهیم. اگر این وزارتخانه را احیا کرده و از ظرفیتهای آن استفاده کنیم حتما در بحث دیپلماسی اقتصادی نیز شاهد حرکتهای جدی خواهیم بود.