به گزارش سکان، باسلام وعرض تبریک سال نو وآرزوی تندرستی وحال خوب ازدرگاه آن بهارآفرین عالم وجود برای شماخوانندگان عزیزوهمه ی همنوعان برآن شدم که بخشی ازتراوشات فکری که محصول خانه نشینی وخلوت ناشی ازبروز پدیده ویروس کرونا که ظاهرا نعمتی درلباس نقمت به جهانیان روی آورده رابه شما تقدیم نمایم .
اذعان دارم که حرف جدیدوناگفته ای نیست ؛اما درتذکرمنفعتی است وازاین باب جسارت نمودم به ساحت همه اندیشمندان ، نویسندگان وفعالان عرصه ی فرهنگی واجتماعی که درقالب چند سطر ارائه می شود.طبق روایات اولین چیزی که خداوند آفرید، عقل بودتاچراغ راه و راهنمایی بشرگردد و راه را از بیراهه ، وخوب را از بد تمیزدهد.
سپس انبیا و اولیای خود را فرستاد تا برعقل بشر درمسیر زندگی تلنگر بزند و از خواب غفلت در جایگاهها ومراتب تکامل بیدارنماید .چراکه باتوجه به نظام کیفر و پاداش و عدالت خداوندی ، هرگونه بهانه را ازدست بشربگیرد و به خوبان وعقل محوران پاداش و به غیرآنان کیفر دهد .از این رو ، برای تفکیک سره از ناسره ،آزمونها و ابتلائاتی قرارداد تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد….
با مطالعه ی قرآن مجید و داستان آزمونهای بندگان و اقوام گذشته و دچار شدن آنان به انواع گرفتاری و بلاها مشخص می شود که مردم باورمندی و اعتقادات شان دستخوش انحراف شده و سفارش های خالق خودشان را که همه در مسیر انسانی و اخلاقی و رعایت حقوق متقابل بوده را به بوته ی فراموشی سپردند ؛ پس تلنگری در هر عصری به فراخور اعمال و رفتارانسانهای آن عصر واجب آمد، وگرنه بشر و بشریت با ارتکاب انواع ناسپاسی ها و ظلم و تعدی به حقوق هم راه تباهی در پیش گرفته است .
هریک از این نقمتها زنگ بیداری ماست تا قدر داشته های خود را به هر اندازه بدانیم و راههای تعدیها و تجاوز به حریم انسانها را مسدود نماییم . این بار پدیده ویروس کرونا باعث بیداری همه فرهنگها و تمدنها شد چرا که محرومیت و محدودیت های بی شماری را به بارآورد و باعث تالیف قلوب و زنده شدن ارزشهای انسانی گردید .
سوالی که درذهنم ایجاد ومنجر به این یادداشت شد این بودکه آیا ما نسبت به همه مسائل اعم از اعتقادی واخلاقی و بهداشتی و رعایت هرکدام درجای خود دانا وآگاه نبودیم ؟ واگربودیم که قطعا همین است ، چرا نتوانستیم مجموعه دانایی های خود را به دارایی وعمل درقالب رفتار درآوریم .
و این موضوع هم می تواند هشدارجدی برای بشر در یافتن علل برخی تباهی ها و مکافات درزندگی باشد . درمکتب انسان ساز اسلام و همه ادیان ابراهیمی ،کسب علم ودانایی برهمگان واجب است و علت این وجوب این است تا آدمی به واسطه دانش ، ودارابودن آدرس و نشانی راحت تر ، بهتر وکم هزینه تر بتواند به استقبال زندگی و آینده ای روشن برود . اول الفکر، آخرالعمل . پس باید با عزمی راسخ در تبدیل علوم ظاهری به علوم باطنی سخت تلاش کرد وگرنه دررسیدن به سرمنزل مقصود و مقصود خالق درخلقت نظام آفرینش که همانا محبت و عشق ورزی است ، عقب می مانیم .
از آفات اصلی مسیر توسعه و تقویت اخلاق درجامعه ی امروزی این است که بشرتمام توان وانرژی خودرا صرف تحصیل علوم ظاهری وکسب القاب ومدرک جهت کسب نان ونام کرده و بی رحمانه می تازد وکمتر به تبدیل دانایی خود به دارایی پرداخته است . واگر چشمه هایی ازاین تبدیل عملگرایانه درهنر وعلم مشاهده نشود ، ناگفته نتیجه اش پیداست .اگرچه در جامعه به کسب علم و مدارج مختلف آن به عنوان مقدمه و پوسته ی عمل توجه و احترام گذاشته می شود ؛ اما به هسته و باطن علوم در رفتارها و عملگرایی بیشتر توجه می شود به عبارتی به خروجی علوم درخدمات رسانی به جوامع بیشتر نظر دارد .
دیگر عصر راندن سخنان زیبا و حکمتها به تنهایی و خارج از عملگرایی به سر آمده است و آنچه که اهمیت وارزش عالمان و آگاهان را مورد هجمه و بی اعتنایی و سقوط و شکاف دیوارهای اعتماد بین مردم قرارداده ، همین فاصله و عدم تطابق و تناسب بین گفته ها و عمل و رفتار گویندگان و مدعیان صاحب علم و آگاهی است . دردوران نه چندان گذشته ، تربیت مردم جامعه براساس تعلیم صرف و یکسویه (مونولوگ –تک گفتاری ) بوده است وانجام امور با تقلید صرف ؛ اما درعصرکنونی که دوره ی انفجار اطلاعات و مشربهای فکری وکثرت آموزه هاست ، تفکر و استدلال جای تعلیم را گرفته و قدرت انتخاب آگاهانه تر و درست در قالب (دیالوگ –گفتگو)را به جامعه تقدیم کرد وگزینش بهترین راه و منطقی بر اساس عقل و دارایی مارا به صراط مستقیم و انسانی و اخلاقی رهنمون می شود .
سوال اصلی این کمترین در این عصر انفجار اطلاعات و اوج تفاخرو به رخ کشیدن عالمان و اندیشمندان تمدنهاست و باید ثمره اش ، آبادانی دنیا و عقبای بشر باشد و با وجود آموزگاران با این همه سخنان زیبا که در زرورقهای زیباتر به جامعه بیان می شود چرا به جای شایسته رفتاری ، این همه فساد ، بد اخلاقی و قانون گریزی در موضوعات و ابعاد مختلف مشهود است ؟ مگر نه این است که هرکس خود را دانا ، وظیفه شناس و مسئولیت پذیر وخیرخواه بشر می داند وهمواره انگشت اتهام و تقصیر به سوی دیگران نشانه می رود .
این خودشیفتگی ها و البته سو استفاده از جهل دیگران و فرصت و منفعت طلبی ها باعث این همه ظلم و هرج و مرج درجامعه شده و هیچ کس راضی نیست تقصیر وکوتاهی ها را به عهده بگیرد . این دانایی و علم ظاهری بدون عمل بلای جان ماشد و ابزاری برای عوام فریبی و دور زدن قانون یا به نام قانون ؛ اما به کام خود . .قانون در ابعاد انسانی و مدنی آن تارعنکبوت نیست که حشرات قوی آن را پاره وفرار کنند ولی حشرات ضعیف در آن گرفتار و طعمه شوند…(نقل به مضمون ازمنتسکیو درکتاب روح القوانین ). بیائیم دست ازخود سانسوری ، تبرئه کردن و موجه جلوه دادن خود و زیرکی منفی دست برداریم و به اندازه نیاز و روزی خود از نعمات و داده های الهی برخوردار وخرسند باشیم .
وبه جای آخورنگری افراطی ، کمی به آخرت نگری هم بپردازیم و ازکتاب خدا (قرآن ) این نسخه شفابخش بیشتر بیاموزیم و دانایان با تعهد و مسئولیتی که به مردم و خدا دارند ، با تبدیل علوم ظاهری خود به علوم باطنی ، خادم واقعی مردم باشند .
نگارنده معتقد است که نه تنها وقت این تبدیل رسیده است ؛ بلکه خیلی دیر هم شده است و چه بسیار فرصتهای طلایی و ناب را ازدست داده ایم و باید جلوی ضرر ، بلکه خسران را گرفت .چرا که همیشه سقوط آسانتر از صعود است . روی سخنم با متولیان فکری و فرهنگی است که داعیه ی هدایت و راهنمایی بشریت را دارند و همه آنانی که سکان مسئولیت و مدیریت جامعه را به عهده دارند . که به جای فرصت سوزی ، فرصت سازی کنند و تهدیدها را به فرصت و نقمتها و بلایا به نعمت و آسایش بدل شود چرا که بسیاری از بد اخلاقی ها و معضلات جاری درجامعه ، زیبنده ی فرهنگ وتمدن اصیل و نظام مبتی بر ارزشهای دینی چند صدساله مان که بدان تفاخرمی کنیم ، نیست .
در پایان از خداوند توفیق عمل و قدرت تبدیل دانایی به دارایی که منشا احیای ارزشها و رعایت حقوق متقابل و همه جانبه است را می خواهیم و در مسیر پیش رو مردم را نه با زبان خود ، بلکه عمل نیک مان به صراط انسانی و الهی دعوت نماییم (به عمل کاربرآید ، به سخندانی نیست ) .
سید صادق بردبار (مدرس دانشگاه و فعال فرهنگی و اجتماعی)