به گزارش سکان نیوز، منیره دیزجی عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در گفت و گویی بیان داشت: فلسفه شکلگیری بازار سرمایه این است که پساندازهای کوچک برای گسترش تولیدات شرکتهای بزرگی که سرمایه کافی ندارند به کار گرفته شود. یعنی مبالغ خرد برای اهداف کلان اقتصادی در مسیر سرمایهگذاری کانالیزه شوند. پس صاحبان شرکتها به این طریق تأمین مالی کرده و در مقابل بخشی از سود تولیداتشان را به خریداران سهام میدهند؛ بنابراین در بورس، سهام شرکتها عرضه میشوند و به این ترتیب بازار سهام شکل گرفته است.
وی گفت:سرمایهگذاری ذاتاً ترکیبی از ریسک و سود را در خود جای داده است. سرمایهگذار با پذیرش میزان مشخصی از ریسک، امید کسب میزان قابل قبولی از سود را دارد. سرمایهگذار بهدنبال کسب سود در مسیر آنچه مسیر بازار حکم میکند، حرکت میکند و به داد و ستد میپردازد. همچنین افراد بهدنبال سود شخصی، مسیر حرکت سرمایهگذاریشان را پیدا میکنند؛ بنابراین نمیتوان برای آنان ممانعتی بهوجود آورد.
دیزچی افزود: بهطور طبیعی سرمایهگذاری در بورس نیز همین حالت را دارد و تا زمانی که فعالیت یک سرمایهگذار پیامد کلانی نداشته باشد، جای نگرانی نیست؛ اما اگر بیثباتی در کلان ایجاد شود، وظیفه اقتصادخوان یادآوری آثار خارجی و منفی در کل اقتصاد است.
چرایی انحراف در بازار سهام
پرسش این است که چرا خرید و فروش سهام که موجب رونق بورس میشود؛ بر تولید بیاثر بوده و منجر به رونق اقتصاد نمیشود؟ همانطور که اشاره شد شرکتها برای تأمین مالی، سهام خود را در بازارهای مالی میفروشند و افرادی که پسانداز دارند با خرید سهام، پولشان را در اختیار شرکت قرار میدهند؛ اما اگر این افراد پولشان را لازم داشتند؛ چگونه آن را از شرکت پس میگیرند؟ راهحل این است که این افراد میتوانند سهامشان را به دیگران بفروشند به این ترتیب بازار خرید و فروش سهام ایجاد شده و بورس به شکل امروزی شکل یافته است.
اما انحراف بازار سهام نیز از همین جا بهوجود آمده است، یعنی بورس از مسیر اصلی تأمین مالی شرکتها خارج شده است؛ اما چرا انحراف؟ بهدلیل اینکه وقتی شرکتی برای بار نخست سهام خود را در بورس عرضه میکند، پس از آن، این عرضه و تقاضاست که قیمت هر سهم را مشخص میکند و هر سهم از قیمت اولیه خودش فاصله میگیرد، یعنی وقتی شرکتی معتبر سهامش را در بازار عرضه میکند، خیلیها سهام را میخرند، حتی با قیمتی بالاتر از قیمت اولیه و هرچه تقاضاکنندگان سهامی بیشتر شوند، قیمت بازاری آن سهم نیز بیشتر میشود.
حال پرسش این است که چرا از این افزایش قیمت چیزی نصیب شرکت نمیشود؟ در پاسخ باید گفت به این دلیل که هر شرکت یکبار سهامش را در بازار عرضه میکند و پس از آن با خرید و فروش بیرویه و دست به دست شدن سهام در بازار، هیچ پولی عاید شرکت نمیشود؛ بلکه در این میان سود نصیب افرادی میشود که وارد سفتهبازی شده و قیمت بازاری کاذبی را برای سهام شرکت ایجاد میکنند.
دیزجی اظهار داشت: ورود گسترده سفتهبازان به بازار سرمایه، نظام طبیعی کشف قیمت سهام را دچار اخلال میکند و حبابها در همین فاصله شکل میگیرند. در چنین شرایطی ارزیابی قیمت سهام از چارچوب تحلیلهای کلاسیک نهادی و تکنیکی خارج میشود و سهام مانند خودرو و مسکن جایگاه کالایی پیدا میکند. در چنین شرایطی جو صعودی بازار با استقبال سفتهبازانی مواجه میشود که با رکود موقت بازارهای موازی مانند مسکن، ارز، سکه و خودرو در جستجوی بازار جایگزین هستند. حضور موقت آنها عموماً به تشکیل صف خرید برای سهام ارزانقیمت شرکتهای کوچک منجر میشود. پس از کسب یک سود کوتاهمدت، آنها در میان ادامه هیجان تازهواردهای به صف شده، سهام خود را میفروشند و بازار میماند و تعداد قابل توجهی سهام حبابی.
با توجه به روند افزایش اخیر قیمت سهام، آیا بورس دچار حباب قیمت شده است؟
دیزجی: پرسش شما را به اینصورت نیز میتوان مطرح کرد که آیا افزایش قیمت سهام در ماههای اخیر ارزش ذاتی را نشان میدهد؟ حتی اگر قیمت بازاری حباب باشد، ممکن است ارزش سهام برخی شرکتها با قیمت مبتنی بر عوامل بنیادی تفاوت چندانی نداشته باشد. بخش قابل توجهی از افزایش قیمت سهام شرکتهای صادراتمحور ناشی از افزایش نرخ ارز در دو سال اخیر بوده که اصطلاحاً ارزش ذاتی شرکتها را افزایش داده و در نتیجه قیمت بازاری آنها در مسیر ارزش ذاتی تعدیل شده است. نسبت شاخص قیمت سهام به نرخ ارز بازار آزاد از سال ۱۳۷۰ تا ۹۷ روند صعودی ملایمی داشته ولی از سال ۹۸ این نسبت از روند صعودی ملایم فاصله داشته است.
گروهی از تحلیلگران نهادگرا اساساً منطق رشد شاخص بورس تهران در دو سال گذشته را زیر سؤال میبرند. به باور آنها نرخ منفی رشد اقتصادی، سقوط درآمد نفتی و کاهش صادرات غیرنفتی ایران در دو سالی که آمریکا از برجام خارج شده با اضافهشدن چشمانداز صعودی نرخ بیکاری و رکود اقتصادی ناشی از شیوع ویروس کرونا توجیهی برای رونق بیسابقه بورس تهران نگذاشته است؛ اما در مقابل، برخی دیگر از نهادگراها با یادآوری نرخ تورم بالای ۳۰ درصد اقتصاد ایران در دو سال گذشته به افت ۱۶۰ درصدی ارزش پول ملی اشاره میکنند که موجب شده تا قیمتهای نسبی در ایران همزمان با جهش حجم نقدینگی دچار تغییرات اساسی شود بهطوری که مثلاً قیمت زمین و مسکن در دو سال گذشته در تهران حدود سه برابر شده و ارزش ریالی خطوط تولید و تجهیزات وارداتی شرکتها ۱۶۰ درصد بالا رفته است.
بر این اساس، آنان تأکید دارند که جهش نرخ کالاها همزمان با تغییر قیمتهای نسبی موجب شده تا قیمت سهام شرکتها نیز بر پایه تجدید ارزیابی داراییها و رشد ارزش فروش آنها روند صعودی به خود بگیرد؛ بنابراین عمده جهش قیمت سهام و شاخص بورس را نباید به حساب سود گذاشت؛ چراکه بخش قابل توجه آن تعدیل قیمت در شرایط کاهش ارزش پول است. این دسته از کارشناسان خاطرنشان میکنند که چشمانداز تورمی اقتصاد همزمان با رکود دامنهدار و سقوط ارزش پول ملی آنگونه که در ونزوئلا نیز تجربه شده، میتواند زمینه جهش قیمت سهام شرکتها را فراهم کند.
آیا وجود حباب به معنی آن است که قیمتها کاهش مییابند؟
دیزجی: پاسخ منفی است. اگر قیمت سهام در سطحی فراتر از رشد نقدینگی و تورم بالفعل مستقر شوند و نرخ تورم نیز بالا باشد، قیمتهای حبابی بازار تبدیل به قیمت بنیادی خواهد شد و ضرورتی برای کاهش قابل توجه قیمت سهام نخواهد بود و در اینجا نیز این پرسش مطرح میشود که آیا برای پرهیز از کاهش قیمت سهام ناچار به تحمل تورم بالا هستیم! بهنظرمیرسد براساس همین انتظارات، عدهای قیمت بازاری سهام را بالاتر از ارزش ذاتی آن نمیدانند.
در شرایط فعلی، سرمایهگذاران باید با تخصص کافی وارد بازار سرمایه شوند و توصیه ما به همه کارشناسان و سرمایهگذاران این است که اگر از این تخصص برای سرمایهگذاری برخوردار نیستند از ورود مستقیم به این بازار پرهیز و از طریق صندوقهای سرمایهگذاری اقدام به ورود سرمایههای خود به بورس کنند.