اتفاقات اخیر در تصمیم گریری دولتمردان که با تناقضات رفتاری فراوانی همراه بوده است، تقریبا اعتماد عمومی به این نهاد را کمرنگ کرده است.
تائید و تکذیب هایی که در خصوص صندوق های ETF در هفته گذشته رخ داد، نشان داد تیم مدیریتی دولت مخصوصا تیم اقتصادی کشور اختلافات جدی دارند که هر یک ساز خود را به صدا در می آورند. البته این اختلاف نظر طی سال های گذشته وجود داشته است. در موارد متعدد نیز دولت در برهه های مختلف تصمیمات متناقضی داشته اند.
عبدالمجید شیخی استاد دانشگاه و منتقد سیاست های اقتصادی دولت در گفت و گویی وضعیت فعلی را همان رویه 7 سال گذشته دولتمردان می دانند که هر یک نظر خود را مطرح می کنند.
دولت در تصمیم گیری با یک تشتت آرا مواجه است و دچار یک چند صدایی در تصمیم گیری شده است. این موضوع در شرایط فعلی کشور چگونه ارزیابی می شود؟
شیخی: در هفت سال گذشته دولت نشان داده است اقتصاد را مدیریت نمی کند و در واقع فعالیت های اقتصادی دولت در این سال ها منفعلانه بوده و در حوادث مختلف نیز که به دلیل رهاسازی اقتصاد توسط دولتمردان رخ داده، تنها دولت وادار به واکنش شده است. برای ارزیابی این نوع تصمیم گیری باید یک شاخص وجود داشته باشد تا مشخص شود رفتارهای دولت در برهه های مختلف براساس چه مکانیزمی اتخاذ شده است. هرگاه اوضاع شاخص های اقتصادی رو به وخامت می رود، همه مسوولین دولتی سکوت می کنند. مانند آنچه که در سال های گذشته رخ داده است. هنگامی تا حدودی اوضاع اقتصادی رو به بهبود می رود، همه مسوولین شروع می کنند به سخنرانی و حضور در جمع هایی که خبرنگاران حضور دارند و در نهایت توئیت زدن درباره بهتر شدن وضعیت اقتصادی مردم تا خود را قهرمان نشان دهند.
می توانید برای این موضوع مثال بزنید؟
شیخی: بله این مساله را می توان در خصوص تورم مشاهده کرد. در هفت سال گذشته اگر شاخص تورم رو به افزایش می رفته است، همه دولتمردان درباره این مساله سکوت کرده اند. زمانی که این نرخ رو به کاهش می رفته، همه شروع به صحبت درباره کاهش نرخ تورم و تاثیر سیاست های دولت در این زمینه می کرده اند. در ماجرای نرخ ارز هم همین رفتار قابل مشاهده است.
یعنی دولتمردان در دوره های بهبود اقتصادی شروع به صحبت می کنند؟
شیخی: تحت کنترل بودن اقتصاد در شرایط بهبود اندک اقتصاد در سخنرانی های رئیس جمهور، معاون اول و وزرا به یکی از کلیدواژه های اصلی تبدیل می شود. در واقع رفتار انفعالی دولت مسبب این وضعیت است. دولت اقتصاد را رها کرده است. زیرا همه تخم مرغ های خود را در سبد مذاکره با آمریکا چیده بود و چون از برجام نتیجه ای نگرفته است در حال حاضر تصمیمات مختلفی می گیرد که هر کدام با بقیه تناقضات زیادی دارد.
رفتارهای دولت بیشترین اثر را بخش حقیقی اقتصاد داشته با بخش غیرحقیقی؟
شیخی: اقتصاد یک پدیده پیچیده و در هم تنیده است و همه شاخص های آن با یکدیگر ارتباط دارند. یعنی در دنیای فعلی تبدیل به 2 بخش حقیقی و مجازی شده است. بخش حقیقی اقتصاد ما در حال حاضر در وضعیت رکود و سکون قرار دارد و رفتارهای این چند ساله دولت سبب شده است، بخش غیر حقیقی اقتصاد کشور به شدت رشد کرده و اکثر مردم هم در حال ورود به این بخش هستند. این بخش در حال حاضر جولان فراوانی در اقتصاد کشور دارد که بخش حقیقی را تحت الشعاع قرار داده است.
تحلیل شما از رشد بخش غیر حقیقی اقتصاد چیست؟
شیخی: ایجاد حباب در بازارهای مختلف، ناشی از همین رویکرد دولت در تقویت ناخواسته بخش غیرحقیقی اقتصاد است. دلالان و سودجویان هم از این فرصت ایجاد شده، استفاده کرده و نقدینگی را به بازارهای مختلف روانه می کنند.
این نقدینگی توسط دولت و شبکه بانکی ایجاد شده و هم اکنون هدایت این نقدینگی به سمت بازارهای مختلف از جمله نمادهای مختلف در بورس، توسط این عده انجام می شود. بخش غیر حقیقی اقتصاد، سیالیت فراوانی دارد و افراد می توانند با سیگنال های ورود و خروج به بازارهای مختلف، به راحتی نقدینگی را به بخش های گوناگون بفرستد.
شما رشد نقدینگی را عامل رشد بخش غیرحقیقی اقتصاد می دانید؟
شیخی: این حجم از نقدینگی به جای اینکه دولت، آن را به سمت بخش حقیقی و تولید در اقتصاد هدایت کند، به سمت آنجا که عده ای خاص خواسته اند، رفته است. به عنوان مثال این بی تدبیری ها و عدم مدیریت دولت را می توان در واگذاری شرکت های خصوصی مانند هفت تپه و هپکو دید. این شرکت ها قربانی مدیریت نکردن اقتصاد توسط دولت شده اند. تعطیل شدن این واحدها، فروش ارزان، نارضایتی کارگران و از جمله این موارد در مجموع مدیریت ناصحیح و دخالت دولت در این بخش را نشان می دهد.
افزایش افسار گسیخته نرخ دلار هم به دلیل این بی تدبیری هاست؟
شیخی: بخشی از افزایش بی رویه دلار نیز به دلیل بی تدبیری های دولت صورت گرفته است. هم اکنون نیز می توان در همه بخش ها ردپای دلار را مشاهده کرده که اقتصاد ایران را با مشکل مواجه کرده است. شاخص های اقتصادی در حال حاضر، بهترین نشان دهنده وضعیت نوع مدیریت اقتصاد کشور است که رفتار گسسته و غیریکپارچه دولت در بخش های مختلف مدیریتی را نشان می دهد. حضور چند دسته از تفکرات اقتصادی در تیم اقتصادی دولت یکی از دلایل این موضوع است. بخشی از دولتی ها معتقد به تفکرات اقتصاد سرمایه داری هستند و بخشی دیگر نهادگرا و بخشی دیگر هم ملغمه ای از این تفکرات هستند. نوع سیاست هایی که دولت در این سال ها اتخاذ کرده است این تناقض تفکرات بین تصمیم سازان اقتصادی را نشان می دهد.
در موارد متعدد مانند ارز 4200 تومانی یا افزایش قیمت بنزین می توان این چند دستگی را کاملا مشاهده کرد. بانک مرکزی هم با نوعی تفکر دیگر، در حال اجرای سیاست های خود است و با بخش های دیگر اقتصاد این سیاست ها هم خوانی ندارد. عملیات بازار باز که در حال حاضر در کشور اجرا می شود، بخشی از تفکرات در دولت را خنثی می کند.
در مساله کسب و کار هم می توان این چند دستگی را مشاهده کرد؟
شیخی: می توان در خصوص رونق کسب و کار هم همین مساله را مشخصا مشاهده کرد. اعلام شده است دریافت مجوز کسب و کار به 3 روز تقلیل داده شده. اما باید پرسید در این 3 روز مساله گرفتن تسهیلات از بانک ها هم آورده شده است یا خیر. مسلما جواب منفی است. بانک ها و بوروکراسی موجود در این بخش از سیستم کسب و کار در این پنجره باصطلاح واحد نیامده است. بزرگترین معضل کسب و کار در حال حاضر تسهیلاتی است که شبکه بانکی به کارآفرینان پرداخت می کنند. تا زمانی که بانک ها مقید به پرداخت درست تسهیلات نشوند، نمی توان شاهد رونق کسب و کار در کشور بود. این موضئع هم نوعی عدم مدیریت دولت را نشان می دهد. با این وضعیت سوء مدیریت در دولت، هیچ ضمانت اجرایی این شبکه واحد کسب و کار وجود ندارد.
می توان گفت کشور در داشتن یک مدیریت یکپارچه در همه حوزه ها علی الخصوص اقتصادی مشکل دارد؟
شیخی: مدیریت یکپارچه که نباید گفت. تنها در خصوص نابود کردن اقتصاد یک مدیریت یکپارچه وجود دارد که همه بخش های دولت با سرعت در حال حرکت به سمت آن هستند. در همه زمینه ها نوعی عدم مدیریت وجود دارد که هر فردی برای خودش تصمیم می گیرد و در زمانی که کار خراب می شود، دیگران را به عنوان مقصر معرفی می کند. الان آرزو می کنیم چند مدیر در اقتصاد وجود داشته باشند. ولی اصلا مدیری در حوزه اقتصاد نمی توان مشاهده کرد. هر گروهی برای خودش در حال انجام فعالیت به عنوان جزیره جداگانه نسبت به بخش های دیگر اقتصاد است.
این سوء مدیریت در مسائل مختلف چه تبعات اقتصادی برای کشور دارد؟
شیخی: مهمترین اتفاقی که این بی مدیریتی به دنبال خود خواهد داشت، از بین رفتن سرمایه اجتماعی در حوزه اعتماد به نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر است و دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. این بی اعتمادی در اولین گام سبب تورم انتظاری در کشور خواهد شد. در حوزه تورم دو نوع تحلیل وجود دارد که برخی از اقتصاددانان نقدینگی را عامل تورم می دانند که نظریه مکانیکی تورم به آن گفته می شود. برخی دیگر انتظارات تورمی مردم را عامل ایجاد افزایش قیمت ها در برهه های مختلف می دانند. این نظریه را نظریه رفتاری تورم معرفی می کنند. در اقتصاد ایران به نظر می رسد نوع دوم تورم وجود دارد که مردم دیگر اعتمادی به دولت و تصمیمات دولتمردان ندارند. این مساله سبب شده است که هر روز شاهد تورم بیشتر باشیم.
این مساله را می توان در سال های اخیر به وضوح مشاهده کرد که هرگاه دولتمردان صحبت می کنند و تصمیم می گیرند، مردم به سمت بازارهای مختلف حرکت می کنند. این از عدم اعتماد مردم به دولت نشات می گیرد. مورد دیگر که می توان از بی اعتمادی مردم به دولت نام برد مساله انصراف از دریافت یارانه توسط مردم است. چند نفر از دریافت یارانه 45500 تومانی انصراف دادند. امارها موجود است. در واقع مردم به تصمیم گیران در دولت اعتماد نداشتند و این کار را که درخواست دولت از مردم بود، انجام ندادند. زیرا اعتمادی به تصمیمات دولت ندارند.
دولتمردان در سال های اخیر که صحبت های فراوانی درخصوص برنامه های خود داشته اند. چرا تاثیری نداشته است؟
شیخی: مسوولان دولتی هرگاه صحبت می کنند، به جای اینکه بگویند چه برنامه هایی را اجرا کردند، در حال بیان این مساله هستند که باید چه کارهایی انجام شود . مخاطب این صحبت های آنان مشخص نیست چه بخشی از دولت است. این مساله نشان می دهد بخش های مختلف دولت در انجام وظایف خود مشکل دارند و هیچ کس و هیچ چیزی در سر جای خود قرار ندارد. نکته جالب توجه آنکه همین منویات خودشان را اجرا هم نمیکنند.
عدم اعتماد عمومی زیان بزرگی در اقتصاد ایجاد میکند. ایجاد تقاضای کاذب، از بین رفتن تعادل عرضه و تقاضا، افزایش هزینه های سربار اجتماعی، تبدیل خانه ها به انبار کالاهای غیر ضرور و مصرفی، از بین بردن تعادل در توزیع کالاها و در نهایت افزایش افسار گسیخته تورم از جمله های معلول های این بی اعتمادی به دولت در اقتصاد کشور است. مردم دیگر باور نمی کنند که تصمیم دولت اجرا می شود یا خیر، چون می ترسند بخش دیگری از مدیران دولتی تصمیم دیگری گرفته باشند که خنثی کننده تصمیم قبلی باشد.
وضعیتی که در بازار ارز وجود دارد نشات گرفته که از همین تصمیمات غلط و در واقع بی مدیریتی هایی است که کشور با آن دست و پنجه نرم می کند. عده ای ارز کشور را از سر بی تدبیری و تصمیمات اشتباه دولت به دست آورده اند و حالا که باید به اقتصاد کشور تزریق کنند، از سیستم تزریق قطره چکانی استفاده می کنند. این مساله سبب شده است نرخ ارز به شدت افزایش یابد و تصمیمات بانک مرکزی هم در این باره خنثی شود.
در برخی موارد به ما که اقتصاد خوانده هستیم هم گفته می شود پولتان را تبدیل به ارز کنید تا توانایی خریدتان کم نشود. این مساله نشان می دهد رفتار دولت کاری کرده است که مردم حتی حرف های کارشناسان اقتصادی را نیز نمی پذیرند و دنباله روی روندهای موجود در بازار شده اند.
یعنی دولت می توانست شرایط فعلی کشور را طوری مدیریت کند که وضعیت شاخص های اقتصادی انقدر نزول نکند؟
شیخی: تصمیمات دولت سبب شده است، بخش حقیقی اقتصاد سرکوب شود و دیگر سرمایه گذاران حاضر به سرمایه گذرای در بخش های اقتصادی نیستند. یعنی این افراد سرمایه خود را وارد بازار ثانویه می کنند و از ورود به تولید وسرمایه گذاری در این بخش خودداری می کنند. دولت کاری کرده است که مردم برای کالایی که گران شده است، صف می کشند. چون می ترسند که فردا این کالا گران تر شود. به نوعی می توان گفت حنای دولت دیگر رنگی برای مردم ندارد و افراد تنها به دنبال آن هستند که به نوعی ارزش پول و قدرت خرید خود را حفظ کنند. افزایش قیمت در بازارهای مختلف دقیقا این روش مردم را نشان می دهد که دیگر به تصمیمات مختلف دولت بی اعتماد شده اند. بخشی از دولت یک تصمیم می گیرد که بخشی دیگر آن را لغو می کند. در حالی که این دو سازمان می توانستند با تعامل با یکدیگر، تصمیم درست اتخاذ کنند که اولا مردم سردرگم نشوند و ثانیا اعتماد آنها به دولت از بین نرود.
راهکار برون رفت از شرایط فعلی که دولت ایجاد کرده است، چیست؟
شیخی: مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی در هم تنیده هستند. هر تصمیمی در هر بخشی از دولت سبب خواهد شد بخش های دیگر متاثر شود. تصمیم سازان در حال حاضر تصمیماتی را می گیرند که از واقعیت های جامعه دور است و مردم اعتنایی به این تصمیمات نمی کنند. سرمایه گذاران نمی دانند آینده اقتصادی سرمایه گذاری انها چه می شود. چون به تصمیمات دولت اعتماد ندارند و تصمیمات خلق الساعه سبب شده است که بخشی از مردم پول های خود را به سمت بازارهای ارز، طلا، خودرو، مسکن و در حال حاضر بورس ببرند. دولت در حال حاضر باید تصمیمات خود را در همه زمینه ها یکپارچه کند و تصمیم سازان باید در مجموعه دولت از تصمیمات سایر بخش ها حمایت کنند.