همزمان با برخی اظهارنظرها از سوی طیفهای محافظه کار اصلاحطلب مبنی بر عدم ائتلاف با لاریجانی شاهد تضعیف جایگاه علی لاریجانی از سوی رسانههای رادیکال این جریان هستیم. در همین راستا «امتداد» نوشته است:
منصور حقیقتپور مشاور علی لاریجانی گفته است که «علائمی از اینکه آقای لاریجانی قصد داشته باشد که لیست بدهد ملاحظه نمیکنیم.» او در ادامه تاکید میکند که «در مورد ائتلافهایی که در رسانهها مطرح میشود باید پرسید چه کسی با چه کسی قرار است ائتلاف کند! در حال حاضر نه گفتگویی برای ائتلاف وجود دارد، نه سبدی از آرای تعیین شده وجود دارد. به نظر میرسد پیام دوم او مبنی بر عدم ائتلاف به جریان اعتدال و توسعه باشد که اخیرا سخنگوی این حزب از «ائتلاف ها غافلگیر کننده» حرف زده بود. اما مهمتر از آن نکته ای است که حقیقت پور در مورد «لیست دادن» لاریجانی مطرح کرده است.
سئوال این است که لاریجانی در کدام نقطه زمین سیاست ایستاده که از دادن لیست حرف بزند؟ او هنوز تکلیفش میان اصولگرایی و اعتدالگرایی هم روشن نیست که بداند در کدام سو ایستاده است چه برسد به عبور او از اصولگرایی و نگاه کردن به جایگاه کسانی چون محمد خاتمی که میتوانند به عنوان رهبر یک جریان سیاسی لیستی را ارائه کنند.
به فرض که علی لاریجانی لیستی را به جامعه معرفی کرد. صرفنظر از اینکه چه کسانی در درون آن لیست حضور دارند، چه افرادی قرار است به این لیست رای بدهند؟ به عبارت روشنتر علی لاریجانی در صورت دادن لیست کدام طیف، طبقه و قشری را برای رای دادن به لیست خود می تواند ترغیب کند؟
به نظر میرسد مشاوران لاریجانی دچار نوعی خود بزرگ بینی شدند. آنها تصور می کنند به خاطر انتقاداتی که جریان پایداری به لاریجانی انجام دادند و یا درگیری هایی که او با احمدی نژاد داشت، برای بخش معترض جامعه که در انتخابات های سال 98 و 1400 حاضر به حضور در پای صندوق های رای نشدند، جذابیتی دارد که حاضر باشند با اشاره او به لیست انتخاباتی اش رای بدهند؟
لیست های انتخاباتی از سوی کسانی ارائه میشود که برای مردم مرجعیتی داشته باشند و یا بخشی از نیروهای سیاسی آبرودار در میان مردم حاضر باشند لیست آن فرد یا جریان را تبلیغ کنند. کما اینکه دیدیم در سال 94 گروه های سیاسی حاضر و اشخاصی چون سیدمحممد خاتمی حاضر شدند برای لیستی تبلیغات کنند که بسیاری از آنها ناشناخته وارد مجلس شدند و ناشناخته هم از آن در مجلس خارج شدند.
اگر برای علی لاریجانی قدرتی متصور باشیم، نه در سطح جامعه و رای آوردن لیست او، بلکه در ساختار قدرت است که او توانایی و اعتبار این را داشته باشد که در جهت خواست مردم ائتلافی را درون بلوک قدرت ایجاد کند. قدرتی که مشخصا او از سال 98 که از مجلس خارج شد به طور کامل از دست داد. تا آنجا که حتی حضور برادرش در شورای نگهبان و بالاتر از آن استعفای آملی لاریجانی از شورای نگهبان هم باعث نشد تا او بتواند تایید صلاحیت خود را دریافت کند. لذا با توجه به تضعیف جایگاه لاریجانی در بلوک قدرت، او حتی توانایی و کارکرد خود را هم از دست داده است تا به این طریق برای مردم جذابیتی داشته باشد.
در چنین شرایطی حرف زدن از اینکه لاریجانی لیست انتخاباتی خواهد یا نه، آنچنان از فضای واقعی به دور است که نمی توان در مورد آن عبارات غیرطنزآمیز به کار برد.