یکی از چالشهای اصلی وزارت نفت در سالهای گذشته به تراز کردن تولید گاز طبیعی به مصرف آن در کشور مربوط میشود. در این بین اتفاقات زمستان سال گذشته شامل قطعی گاز و برق در برخی مناطق کشور که تحت تاثیر افزایش مصرف گاز در بخش خانگی و نرسیدن گاز به نیروگاهها رقم خورد زنگ خطری جدی درباره امکان منفی شدن تراز گاز کشور را به صدا درآورد.
به طور کلی با توجه به مصرف بیرویه و خارج از استاندارد گاز طبیعی در بخشهای مصرفکننده نهایی، علیرغم تلاشهای صورت گرفته جهت تولید حداکثری و تامین کامل گاز در کشور، روند تراز منفی گاز و اعمال محدودیت در گاز مصرفی برخی بخشهای مصرفکننده از سالهای اخیر شروع شده و با ادامه روند کنونی مصرف گاز به ویژه در ماههای سرد سال، قطعا در چند سال آینده این روند تشدید شده و کشور برای تامین نیازهای داخلی خود با مشکل مواجه خواهد شد.
در این راستا شورای عالی انرژی سندی با عنوان “تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق 1420” را منتشر کرده است که در این سند 5 راهبرد کلی برای تامین امنیت عرضه گاز طبیعی بر اساس رویکرد بهینهسازی مصرف گاز به صورت زیر تعریف شده است:
- سیاستهای فرهنگسازی در زمینه بهینهسازی مصرف گاز طبیعی
- سیاستهای بهینهسازی مصرف گاز در بخش ساختمان (خانگی-تجاری-اداری)
- سیاستهای مدیریت تقاضای انرژی در بخش صنعت
- سیاستهای بهینهسازی مصرف گاز در نیروگاههای حرارتی و توسعه نیروگاههای اتمی، تجدیدپذیر و زغالسنگسوز
- سیاستهای مرتبط با حمایت از توسعه شرکتهای دانشبنیان، استارتاپها و شرکتهای خدمات انرژی
بررسی جزئیات مباحث مطرح شده در این سند که در لینک قابل دسترسی است نشان میدهد که در تدوین سند “تراز تولید و مصرف گاز طبیعی تا افق 1420” علیرغم توجهات خوبی که به موضوعاتی همچون افزایش بازدهی نیروگاهها و مباحثی مانند فرهنگسازی شده است از محرک اصلی اجرای پروژههای بهینهسازی و افزایش تولید گاز غفلت شده است.
به بیان دیگر این سند شامل مجموعهای از اقداماتی خوبی است که باید انجام بگیرد، ولی اینکه چگونه این اقدامات برای افزایش تولید و بهینهسازی مصرف باید صورت بگیرد مشخص نیست و نسبت به آن بیتوجهی شده است.
برای مثال یکی از دلایل افزایش بیرویه مصرف گاز در ساختمانها، استفاده از تجهیزات گرمایشی با راندمان پایین است و طبیعتا «بهینهسازی مصرف گاز با ارتقای تجهیزات گرمایشی» باید در دستور کار قرار گیرد.
اما آیا صرف نوشتن سیاستهای بهینهسازی مصرف انرژی و تبدیل آن به یک سند جامع، تضمینی برای اجرای آن خواهد بود؟ اگر این کلی گوییها کافی بود پس چرا در طول 8 سال دولت یازدهم و دوازدهم علیرغم تعریف طرحهای مختلفی برای بهینهسازی مصرف گاز، هیچ یک از آنها به سرانجامی نرسیدند؟ در ادامه به این سوالات پاسخ داده خواهد شد.
* ایران اولین دارنده منابع گازی دنیا، واردکننده گاز خواهد شد؟
طبق سند “تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق 1420” در جدول 1 متوسط سالانه مصارف گاز طبیعی تا افق 1420 بر اساس اعمال سیاستهای بهینهسازی مصرف گاز را نشان داده شده است. در این جدول میزان تولید گاز طبیعی و مصارف آن به تفکیک بخشهای مختلف در سالهای 1400 تا 1420 آورده شده است.
جدول 1- متوسط سالانه مصارف گاز طبیعی تا افق 1420 (واحد میلیون متر مکعب در روز)
همان طور که مشاهده میکنید طبق سند “تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق 1420″، تراز گاز کشور از سال 1404 منفی خواهد شد، بدین معنا که میزان مصرف گاز از تولید پیشی خواهد گرفت. در نتیجه به احتمال زیاد در سال جاری و سالهای آینده همانند سال 99 شاهد پدیدههایی نظیر قطعی گاز یا قطعی برق ناشی از کمبود گاز نیروگاهها خواهیم بود.
منفی بودن تراز گاز تا سال 1410 ادامه خواهد داشت تا اینکه در این سال همزمان با تکمیل پروژههای توسعه میادین گازی جدید و افزایش تولید گاز، تراز گاز کشور دوباره مثبت خواهد شد.
طبق برآورد شورای عالی انرژی، برای افزایش تولید گاز از میادین جدید به سرمایهای معادل 50 میلیارد دلار نیاز است که در صورت جذب این سرمایه اهداف تولیدی محقق خواهد شد، وگرنه پس از سال 1410 نیز بروز پدیده کمبود گاز محتمل خواهد بود.
البته آنچه در جدول 1 مورد بررسی قرار گرفت، متوسط تراز گاز کشور تا افق 1420 بود. در این بین اما ممکن است در سالی متوسط تراز گاز مثبت باشد، اما در فصول سرد به دلیل افزایش ناگهانی مصرف گاز، مصرف از تولید پیشی بگیرد و تراز گاز در فصول سرد منفی شود. آنچه در سال گذشته شاهد بودیم، نیز ناظر به همین حالت است که هر چند متوسط تراز گاز در سال 99 مثبت بود، اما در روزها و ماههای سرد سال تراز گاز به دلیل افزایش افسارگسیخته مصرف منفی شد.
طبق سند “تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق 1420” در جدول 2 مصارف گاز طبیعی تا افق 1420 در 4 ماه سرد سال آورده شده است. نکته جالب توجه اینکه به غیر بازه زمانی 5 ساله بین سالهای 1410 تا 1415 که تراز گاز در 4 ماه سرد سال مثبت خواهد بود، در 15 سال دیگر تا افق 1420 همواره مصرف گاز از تولید بیشتر بوده و شاهد پدیدههایی چون قطعی برق و گاز در زمستانهای سالهای آتی خواهیم بود.
جدول 2- مصارف گاز طبیعی تا افق 1420 در 4 ماه سرد سال (واحد: میلیون متر مکعب در روز)
بررسی تراز گاز ایران تا افق 1420 حاکی از پیشی گرفتن مصرف از تولید گاز در سالهای آتی است. در این صورت با تداوم روند فعلی مصرف گاز در کشور، دولت در سالهای پیش رو چارهای جز واردات گاز از کشورهای همسایه برای تامین گاز موردنیاز ایران نخواهد داشت. وضعیت اسفناک مصرف گاز در کشور و بیبرنامگی شورای عالی انرژی و وزارت نفت و وزارت نیرو برای بهینهسازی مصرف گاز هماکنون کار را به جایی رسانده است که ایران اولین دارنده منابع گازی دنیا هماکنون با بحران کمبود گاز روبرو شود.
*ایجاد ظرفیت صادراتی باعث حرکت لکوموتیو بهینهسازی مصرف گاز میشود
حال یک سوال اساسی مطرح میشود، آیا مهار مصرف افسارگسیخته گاز در کشور ممکن خواهد بود؟ طبیعی است که برای پاسخ به سوال مثبت خواهد بود، به شرطی که سیاستهای تسهیلگر برای اجرای بهینهسازی مصرف گاز اتخاذ شود و دولت صرفا بر دستورات کلی و بدون محرک اجرایی بسنده نکند.
متاسفانه در تدوین سند “تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق 1420” علیرغم توجهات خوبی به موضوعاتی همچون افزایش بازدهی نیروگاهها و مباحثی مانند فرهنگسازی شده است از محرک اصلی اجرای پروژههای بهینهسازی و افزایش تولید گاز غفلت صورت گرفته است.
یکی از چالشهای جدی برای اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف گاز به تامین مالی آنها برمیگردد بدین صورت که برای انجام یک پروژه بهینهسازی، بخش خصوصی یا دولت ابتدا هزینه خواهد کرد، سپس با اجرای پروژه مقداری گاز صرفهجویی میشود. اگر این گاز مازاد در داخل کشور به فروش برسد به دلیل قیمت پایین حاملهای انرژی از جمله گاز در داخل کشور، دوره بازگشت سرمایه طرح بسیار طولانی خواهد بود.
در این حالت بخش خصوصی یا دولت هزینه زیادی برای انجام بهینهسازی کرده است، ولی پول حاصل از فروش داخلی گاز به صورت قطرهچکانی به جیب او باز خواهد گشت، در نتیجه اجرای پروژههای بهینهسازی از صرفه خواهد افتاد. کارشناسان معتقدند که یکی از راهکارهای احیای اقتصاد پروژههای بهینهسازی، ایجاد ظرفیت صادرات گاز ایران به کشورهای منطقه است. بدین صورت میتوان با صادرات بخشی از گاز صرفهجویی شده، نرخ بازگشت سرمایه طرحهای بهینهسازی را بهبود داد و بخش خصوصی و دولت را به انجام این پروژهها تشویق کرد.
*ایران معادل روسیه گاز دارد، اما کمتر از نصف روسیه گاز تولید میکند
ایجاد ظرفیت صادرات گاز نه تنها محرکی برای اجرای پروژههای بهینهسازی است، بلکه به افزایش تولید گاز از میادین گازی جدید نیز کمک میکند. در حال حاضر هر چند منابع گازی ایران تقریبا معادل روسیه است، اما میزان تولید گاز روسیه 2.5 برابر تولید ایران است پس کشور علاوه بر افزایش مصرف با مشکل کمبود تولید گاز نیز مواجه است.
مانع اصلی در مسیر توسعه میادین گازی برای افزایش تولید گاز نیز به تامین مالی آنها بازمیگردد.
کارشناسان معتقدند، یکی از ظرفیتهای تامین مالی و جذب سرمایه برای توسعه میادین گازی و افزایش تولید، ایجاد مشارکت با کشورهای متقاضی گاز و صادرات گاز به آنها است.
در این راستا جواد سلیمانپور کارشناس حوزه نفت و انرژی با اشاره به نقش بازاریابی و صادرات گاز در افزایش تولید میگوید: «فرض کنید مثلا دولت ایران باید با یک دیپلماسی فعال با کشوری مانند ترکیه برای توسعه میدان گازی خود وارد تعامل شود. شیوه تعامل بدین صورت است که ترکیه برای توسعه میدان گازی ایران اقدام کند و بعد از انجام پروژه بخشی از گاز تولید شده را به مدت چند سال برای خود بردارد، به گونهای که اصل و سود پول خود را به دست آورد. بعد از این مدت، ادامه صادرات گاز به این کشور با دریافت پول از آنها همراه خواهد بود».
سلیمانپور اظهار داشت: «مثلا ما با ترکیه یک قرارداد 20 ساله منعقد میکنیم که بر مبنای آن، این کشور یکی از میادین گازی ما را توسعه دهد. فرض کنید بابت انجام این پروژه، روزانه 100 میلیون متر مکعب افزایش تولید خواهیم داشت که از این رقم گاز، ترکیه به مدت 10 سال 60 میلیون متر مکعب را به ازای اصل و سود سرمایهگذاری به صورت رایگان دریافت میکند و برای 10 سال بعدی باید بابت آن پول به ایران پرداخت کند. در این شیوه همچنین روزانه 40 میلیون متر مکعب گاز برای مصرف در داخل کشور نیز فراهم شده است و بدین ترتیب نیاز داخلی نیز تامین میشود».
در مجموع به نظر میرسد که توجه به بازاریابی و افزایش صادرات گاز میتواند گره بسیاری از مشکلات در مسیر اجرای پروژههای بهینهسازی و توسعه میادین گازی را حل کند به گونهای که نیازی به واردات گاز از کشورهای همسایه نباشد، اما شورای عالی انرژی و وزارت نفت و سایر مجموعههای متولی درحالی چشماندازهای مثبتی برای بهینهکردن مصرف و افزایش تولید مطرح میکنند که از محرک اصلی آنها غافل هستند