اولین بار نبود که ضربان نامرتب و لرزش دست های مدیری را می شنیدم و می دیدم. بارها با مسئولین کم تجربه ای مصاحبه کرده بودم که با دیدن خبرنگارجماعت گلویشان خشک می شد و لکنت می گرفتند و دیگر خودشان نبودند.
قصه این است؛ در صبحی زمستانی به نشست خبری مدیرکل منابع طبیعی دعوت شدم و روبروی رئیسی جوان نشستم که هنوز چم و خم مدیریت را یاد نگرفته و عاری از فن بیان بود.
مدیرکل محترم دقایقی کوتاه در باب کربن گفت. از اینکه باید با درختکاری، جذب کربن را افزایش دهیم. خدا را شکر که اندک سخن گفت و میکروفن را خاموش کرد چراکه نگران سلامت شان شده بودم.
نوبت به سوال خبرنگاران که رسید، معاونین یک به یک پاسخ ها را می دادند و مدیرکل هم شنونده بود. حسی خوبی داشت بگمانم، نه خبرنگاری می کرد و نه مدیریت بلکه فقط بیانِ معاونینش را ورانداز می کرد.
بعد از جلسه که اخبار را رصد کردم، همه موارد مطرح شده از سوی معاونین به زبان مدیرکل در رسانه ها نقل شده بود و ایضاً بنده هم راه همکاران را رفته بودم. طبق معمول اهالی رسانه می خواستند آبروداری کنند.
این چند سطر را قلمی کردم که بگویم ملاک تعیین مدیران چیست و چرا اینگونه افسار یک مجموعه بزرگ و حیاتی به کارنابلدانی سپرده می شود که از فنون اولیه مدیریت بی اطلاعند و فراوان نمی دانند و تپق می زنند.
در دولت انقلابی انتظار بود که مدیران ارشد استانی حداقل مصاحبه ای با این مسئول جوان ترتیب می دادند و دانش فنی، کلامی و اجرایی اش را می سنجیدند.
گویا همچون دو دهه گذشته، دیگر ظاهرِ مدیران تاثیری در انتخاب شان ندارد و اغلب معاونین این اداره هم از روی دست جناب مدیرکل نوشته اند.
البته ناگفته نماند این مدیر جوان چند سال پیش هم حکم معاونت برایش مُهر شد اما هنوز جوهر امضای مربوطه خشک نشده بود که به عللی که امکان بازگو کردنش نیست، برکنار شد. در اینجا این سوال مطرح می شود شخصی که حکم معاونتش پس از امضا، کان لم یکن می شود چگونه به یکباره بر مستند مدیرکلی جلوس می کند؟ و این سوال پیش می آید مشکل قبلی حل شده یا حلش کردند؟
با کنکاشی در نحوه انتخاب جناب ایشان هویدا شد که رابطه ای بس صمیمانه با رئیس سازمان جنگلها و مراتع کشور دارند و این روابط حسنه کارها را پیش می برد.
با مختصری غور در انتصاب های اخیر این اداره کل درخواهید یافت که اغلب مسئولیت ها به نزدیکان مدیرکل سابق و رئیس فعلی سازمان جنگل ها سپرده شده است گویا که جناب پایتخت نشین همچنان اصرار دارند مدیرکل هم باشند و دل از مازندران نکندند.
کاش به واسطه این یادداشت متولیان امر تلنگری بخورند و قبلِ انتصابات حداقل با مدیران همکلام شوند ببینند از پسِ یک نشست خبری بر می آیند یا خیر، مابقی امور بماند. و کاش تپش های جناب مدیرکل، گریبان منابع طبیعی را نگیرد و نبضِ نامنظم جنگل ها تند و تندتر نشود.
- منبع خبر : مازنیوز