رامین مهمانپرست در گفت و گویی بیان داشت؛ مقــامهـــای دولــــت امــــریکا در واپســـین روزهــای مســـئولیت خود در تلاش هستند از طریق تداوم رویکرد تحریمهای همه جانبه و طرح اتهامات اثبات نشده مبنی بر وجود رابطه میان ایران و گروههای تروریستی، آخرین ضربات خود را وارد و کاستن از بحران فزاینده میان تهران و واشنگتن را به موضوع پیچیدهتری تبدیل کنند. در تشدید وضعیت این فشار حداکثری چند نکته حائز اهمیت است.
وی افزود؛ بخش مهمی از اقداماتی را که ترامپ در روزهای پایانی دولتش دنبال میکند، میتوان به شخصیت او مرتبط دانست. شخصیت او به گونهای است که خیلی آمادگی پذیرفتن شکست را ندارد و این مسأله باعث میشود که در هر موضوعی با توسل به هر وسیلهای سعی کند به اهدافش برسد حتی اگر این هدف، منافع زودرسی داشته باشد ولی در بلندمدت حتماً خسارات بزرگتری را وارد کند اما برای او خیلی اهمیتی ندارد و دنبال نتایج زودرس است.
مسأله دیگری که در روحیات ترامپ وجود دارد یک حالت تهاجمی، تندخویی و خودمحوری است. این مسأله در تمام تصمیمهایی که در سطح ریاست جمهوری در این دوره چهارساله گرفت کاملاً قابل مشاهده بود، به همین دلیل هم حتی دوستان و یاران خیلی تندروی او هم بعد از مدتی نتوانستند تحمل کنند و کار به اخراج آنها از کاخ سفید کشیده شد و ترامپ به تنهایی سعی کرد نظرات خود را تحمیل کند.
سخنگوی سابق وزارت امورخارجه گفت؛ با در نظر گرفتن این ویژگیهای شخصیتی ترامپ باید گفت که دو مسأله دیگر ضربه روحی بزرگی به او وارد کرد؛ اولین مسأله این است که در مقابل جمهوری اسلامی ایران شکست بدی خورد. او قبل از انتخابش بهعنوان رئیسجمهوری مسأله خروج از برجام را مطرح کرد و در دوره مسئولیتش هم یک کارزار فشار همهجانبه را راه انداخت و از همه امکانات خود برای تسلیم کردن ایران و ترغیب به مذاکره دوجانبه استفاده کرد که شکست خورد. او همه این تلاشها را بدون اینکه منافع بلندمدتی برای امریکا داشته باشد حتی به قیمت بیاعتباری برای سیاست خارجه امریکا و بیاعتمادی نسبت به مقامهای امریکایی انجام داد اما شکست سختی خورد و در حالی باید کاخ سفید را ترک کند که اهداف و برنامههایی را که فکر میکرد چهار سال دیگر دنبال خواهد کرد، به نتیجه نرسید.
مهمانپرست افزود؛ موضوع دومی که برای ترامپ گران تمام شد، شکست سنگینی است که حزب جمهوریخواه بهدلیل رفتار او در امریکا متحمل شد. بواسطه رفتارهای ترامپ اعتبار حزب جمهوریخواه از بین رفت و یک رئیسجمهور تکدورهای شد و اکثریت و ریاست مجلس نمایندگان و سنا هم به دست دموکراتها افتاد. این مسأله برای خود ترامپ و دوستان نزدیک او یک ضربه مهلکی بود و همین شکست بزرگ میتواند برای آدمی مانند او با روحیه منحصر بهفردش به تصمیمگیریهای غیرطبیعی منجر شود. خصوصاً که این وضعیت او را به آستانه استیضاح دوم کشانده است تا پرونده سیاسیاش برای همیشه مختومه شود. نتیجه همه این رویدادها در وجود فردی که خودش شرور است و رفتار غیرقابل پیشبینی دارد اینطور میشود که به هر موضوعی متوسل شود و تحریمهای دیوانهواری را در دستور کار بگذارد و تصمیمات غیرمنتظره بگیرد. اتهام به ایران مبنی بر ارتباط با گروه تروریستی القاعده هم در همین چارچوب است. این اتهام یک فرار رو به جلو از سوی دولت کنونی امریکاست. مایک پمپئو قبلاً رئیس سازمان سیا بوده است و از همه بهتر میداند القاعده و گروههای تروریستی و داعش را چه کسی به وجود آورد و تقویت کرد. حتی در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری دوره قبل هم شاهد بودیم که ترامپ رسماً دولت امریکا را مسئول ایجاد این گروههای تروریستی اعلام کرد و در همین رابطه شواهد و اسنادی هم دارد.
وی گفت؛ بنابراین خود مقامهای امریکایی بهتر از همه میدانند که مسئولیت ایجاد و تقویت القاعده و تروریستها با امریکاست و در واقع آن کشوری که در مقابل تروریسم در منطقه ایستاد و سعی کرد جلوی نفوذ و گسترش آنها را بگیرد و کشورهای اطراف را از وجود تروریستها پاک کند، ایران بود. اما دلیل اینکه الان این مسائل را مطرح میکنند، به شیوه امریکاییها در فضاسازی سیاسی بازمیگردد. شیوه آنها این گونه است که افکار عمومی را جهت دهند و از رسانهها استفاده کنند؛ یعنی اول اتهامی را وارد میکنند و بعد بر اساس آن اتهام سعی میکنند برای ضربه زدن به منافع کشوری که هدف قرار دادند، زمینهچینی کنند. این اتهامات و تحریمها آخرین ترفندها و برگهایی است که دولت ترامپ دارد به کار میگیرد که هم از روی عصبانیت است و هم سعی میکند فرار رو به جلو داشته باشد. به این معنا که وقتی کاخ سفید را ترک کرد به دوستان و حامیانش بگوید طبق وعدهاش توانست به ایران و جبهه مقاومت ضربات سختی وارد کند و البته محدودیتهایی را هم ایجاد کند که دولت بعدی در امریکا با گرفتاری کار خود را شروع کند.