آنها هم که رفته بودند فکر و ذهنشان فوتبال بود. محصلان درس نمیخواندند و معلمها هم درس نمیدادند؛ یا اگر درس میدادند کسی چیزی نمیفهمید! کارمندان ادارهها هم بیکار بودند؛ چون کسی برای کاری مراجعه نمیکرد.
آن ظهر پاییزی، فوتبال آن قدر مهم بود که تقریباً همه ایرانیها سعی میکردند از تلویزیون دور نشوند. هفته پیش، بازی رفت در تهران یک بر یک مساوی شده بود و حاشیههایی هم داشت.
مربی استرالیا «تری وِنِبِلز» انگلیسی پیش از سفر درباره ایران حرفهای مفت زده بود. ولی بعد که آمدند و مهماننوازی ایرانیها را دیدند، فهمید که اشتباه کرده و خودش را مضحکه کرده است.
«مارک بوسنیچ» دروازهبان استرالیا هم پس از بازی رفت و گفت:«صدای جمعیت در ورزشگاه شبیه غرشی بود که هرگز نشنیده بودیم».
در بازی رفت، استرالیاییها جلوی ۱۲۸ هزار تماشاگر ایرانی در ورزشگاه آزادی یک مساوی باارزش گرفتند و خوشحال به کشورشان بازگشتند. حالا وقت بازی برگشت در ملبورن بود تا تیم برنده به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه راه یابد.
بازی بزرگ با ناامیدی و اندوه شروع شد اما…
غم و یأس و خشم!
بازی برگشت با گل دقیقه ۳۲ استرالیا یک طرفه شد و خیلیها ناامید و غمگین شدند. دقایق سختی بود؛ یک نیمه تمام استرالیا جلوی ۸۰ هزار تماشاگر خودی به دروازه ایران حمله کرده بود. ابتدای نیمه دوم هم یک گل دیگر و خیلیها بهتزده و و کاملا مایوس شدند.
نه فقط ایرانیهای جلویِ تلویزیون بلکه بازیکنان تیم ملی هم مأیوس بودند و خشمگین شاید.
تماشاگران استرالیایی هنگام پخش سرود ملی ایران در ابتدای بازی بر خلاف عرف فوتبال و رسم احترام، شلوغبازی درآورده بودند و بعد هم با وجود گلهای خورده و روند بازی تهاجمی استرالیا روحیه بازیکنان ایران پایین بود.
خیلیها در زمین و کنار زمین و جلوی تلویزیون دلشان شکست و خداوند نظر کرد به دلهای شکستگان. اینجا بود که «پیتر مایکل هُوارد» مشهور به «پیتر هور» (Peter Hore) تماشاچی خرابکار استرالیایی وارد میدان مسابقه شد و تور دروازه را پاره کرد.
ایرانیها این کار را توهین تلقی کردند و بیشتر ناراحت شدند ولی خداوند «حکیم» است.
پاره شدن تور دروازه موجب ناراحتی ایرانیها شد ولی مایه خیر بود!
فرشته نجات!
چند دقیقهای طول کشید تا تور را ترمیم کنند و همین اتفاق و وقفهای که در بازی افتاد، موجب شد روند حمله استرالیا متوقف شود و بازی حالی دگرگونه بیاید. این نکته مهم را بعدا کارشناسان فوتبال به گوش ایرانیها رساندند و «پیتر هور» را فرشته نجات فوتبال ایران در بازی لقب دادند.
ایران ۲ گل میخواست تا بازی را به تساوی بکشد و با قانون گل زده در خانه حریف در مجموع ۲ بازی رفت و برگشت پیروز شود و به جام جهانی برود. همان هم شد. «کریم باقری» در دقیقه ۷۶ گل اول ایران را زد و «خداداد عزیزی» در دقیقه ۸۰ گل دوم را؛ گزارشگر فوتبال با صدای بلند فریاد زد:«خداداد عزیزی، توی دروازه، توی دروازه، گل، گل برای ایران» و صدایش را همه ایران شنیدند.
«پیتر هور» که تور دروازه را پاره کرد، فردی مبتلا به بیماری روانی است که سابقه این جور کارها را زیاد دارد. وی با حقوق مستمری ناتوانان که از دولت دریافت میکند، روزگار میگذراند
قنادها در مغازه را گشودند!
وقت قانونی بازی که تمام شد ۸ دقیقه هم وقت اضافه بود و در ایران در تمام این دقیقهها خیلیها بیشتر در حال دعا بودند تا تماشای فوتبال. خیلیها در دلشان میترسیدند که مبادا ایران گل بخورد و فقط خدا میداند که چه حالی داشتند و چه لحظاتی را تجربه کردند، ولی آنکه ورق را برگردانده بود، دروازه ایران را بسته نگه داشت و آخرسر سوت پایان. جوجه را آخر پاییز شمردند!
آنچه در ایران، حماسه ملبورن نامیده میشود در استرالیا «ملبورنازو» یعنی «عذاب ملبورن» نام دارد!
هنوز چند دقیقه از پایان بازی نگذشته بود که در ایران جشن خیابانی راه افتاد. خیابانها آنقدر شلوغ شد که تماشایی! مردم نمیدانستند چه کنند، اما خیلیها گل و شیرینی پخش کردند. صاحبان قنادیهایی هم بودند در شهرهای مختلف ایران که در مغازه را گشودند به روی مردم و جعبهجعبه شیرینی دادند به جمعیت خوشحال. آن روز از آن روزها بود!
«پیتر هور»، این روزها!