به گزارش سکان نیوز، عقیل امامی تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت؛ اخیرا نامه منتسب به عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز کشور در نقد غیر منصفانه عملکرد چهل ساله انقلاب و وارونه نمایی علت مشکلات کنونی عرصه اقتصادی بازتاب گستردهای یافت که واکاوی بیشتر آن برای تنویر افکار عمومی ضرورت دارد.
ابتدا در خصوص نویسنده این نامه باید گفت سوابق وی در شکل گیری انقلاب و عهدهداری مسئولیتهای متعدد و مهمترین آن بعنوان دادستان کل کشور این اجازه را نمیدهد که او را خارج ازدائره انقلاب تصورکرد، اما کنکاش پیرامون مواضع و اظهارات فراوانش در ادوار مختلف بیانگر آن است که زاویه فکری او از اندیشههای تابناک ولایت و رهبری و مبانی انقلابی نگارش چنین نامه سخیف و بی مایهای را در پی داشت.
بررسی اجمالی کارنامه اقتصادی ۴۰ ساله اخیر کشور نشان میدهد که تقریبا سکان مدیریت اقتصادی سه دهه از عمر پربرکت انقلاب در دست همقطاران سیاسی و متحدان استراتژیک او قرار داشته و دارد و بی گمان مشکلات کنونی عرصه اقتصادی ثمره افرادی است که نسخههای بومی و شفابخش انقلابی و جهادی را برنمیتابند.
از سوی دیگر اگر قرار بر پاسخگویی و مطالبه گری در خصوص عملکرد مسئولان در ادوار مختلف باشد که در جای خود قابل بررسی است، عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز بعنوان استراتژیست و مسئول ترسیم نقشه راه تشکیلات سیاسی متبوعش اولا باید پاسخگو باشد چرا در هیچ برههای با مدیریت انقلابی و جهادی کشور برای برون رفت از مشکلات و چالشهای فرارو همراهی و همکاری نداشته و خود را جدا از کاروان مجاهدان انقلاب تصور میکرده است.
ثانیا کارنامه عملکرد فرهنگی و اقتصادی متحدان امروزش در اجرای برنامههای توسعه چه دستاوردی را به همراه داشت.
ثالثا بازگشت به مواضع فکری او در دهه ۷۰ که مجمع روحانیون مبارز بعلت عدم اقبال مردمی و سرخوردگی شدید ناشی از شکست در انتخابات فعالیت سیاسی را متوقف و تعطیل کرده بود، نشان میدهد که در پاسخ به دعوت دلسوزان انقلاب و از جمله امام المسلمین برای حضور در عرصه انقلابی و ازسرگیری فعالیت سیاسی پاسخ منفی داده و عزلت اختیار کرده و مشغول مچ گیری سیاسی از رقیب بوده که با رفتار امروز آنان مغایرت اساسی دارد.
از دیگرسو به نظر میرسد از ابتدا جریان فکری جنابشان در اجرای ایدئولوژی انقلابی و تربیت سیاسی در منظومه فرهنگی انقلاب اسلامی دچار انحراف بوده و اظهارات منتشره به نقل از خود در خصوص مخالفت با نظریه ولایت مطلقه فقیه را به فراموشی سپرده و ظاهراً در زمان حیات نورانی امام راحل عظیم الشان جرات ابراز مخالفت در این خصوص را نداشتند که جای تامل دارد.
نامه پراکنی اخیر جناب موسوی خوئینیها در فضای سیاسی امروز کشور که دولت تحت حمایت او و همفکرانش مسئولیت دارد و بخش عمده نابسامانی عرصه اقتصادی نتیجه عملکرد ناصواب و تفکر لیبرالی حاکم بر آن است، به نوعی ترفند سیاسی برای عدم پذیرش ناکامی و بدعهدی آن و فرافکنی آشکار در سهیم بودن تشکیلات متبوعش در آشفتگی وضعیت اقتصادی کشور است و اتفاقا در یکسال باقیمانده از عمر دولت تدبیر و امید تاکتیک شناخته شده و آشنا برای تنفس و از سرگیری فعالیت سیاسی در فضای غبار آلود با هدف حضور در رقابتهای انتخاباتی سال آینده به شیوه جدید و فریبا ارزیابی میشود.
آیا براستی عمده مشکلات اقتصادی امروز مانند گرانیهای افسارگسیخته و افزایش سرسام آور نقدینگی، بالارفتن بی ضابطه قیمت سکه و طلا و ارز و نیز کوچک شدن سفره معاش مردم حاصل مذاکرات خسارت بار برجام و شتابزدگی تیم مذاکره کننده در امضای آن با طرفهای بدعهد خارجی نیست؟!.
آیا به یاد ندارید که اگر تدابیر راهگشا و عزت آفرین رهبر گرانمایه انقلاب نبود همپالگی هایتان در پیوند با دسائس دشمنان خارجی برای وارد کردن کشور به جنگهای ویران کننده در دهه ۷۰ مانند جنگ خلیج فارس و حمله آمریکا به طالبان در افغانستان، چه سرنوشتی را برای مردم ما رقم میزدند؟!.
به هر روی شایسته بود مسئول تبیین مواضع سیاسی مجمع روحانیون مبارز نامه اخیر را خطاب به همفکران و متحدان سیاسی خود منتشر کند تا انگیزه حمایت آنان از مشی لیبرالی و غیرانقلابی دولت فاقد ابتکار و عمل و نیز مظلومیت جریان انقلاب و خادمان راستین مردم که دل در گرو ولایت و رهبری امام المسلمین دارند، بیش از پیش نمایان شود