به گزارش سکان نیوز، محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در برنامه تلویزیونی “دستخط” به بیان جزئیاتی از ماجرای دکتری برادر رئیسجمهور در دانشگاه شهیت بهشتی و ماجرای شهادت شهدای هستهای پرداخته است.
متن کامل این گفت وگو را در زیر بخوانید:
خدمت شما و بینندگان عزیز شما سلام عرض میکنم.
سوال: از دانشگاه آزاد چه خبر؟ ابتدا بپرسم دانشگاه آزاد چه فرقی مثلا با دانشگاه بهشتی دارد؟
ماهیتی خیلی جدی فرق می کند. تا دانشگاه آزاد نیامده بودم فضا را نداشتم. دانشگاه نخبگانی داریم و یک دانشگاه گسترده اجتماعی داریم. شهید بهشتی از زمره دانشگاههای نخبگانی است یعنی دانشگاه محدود، برج عاجی، کاری به اجتماع ندارد و نخبگان جامعه آنجا دور هم جمع شدند و یکسری بحثهای علمی دارند. فضای علمی که در آنجا حاکم هست یک فضای خاص است. وقتی دانشگاه آزاد آمدم این بحثهایی که در تئوریهای آموزش عالی هست و دانشگاه گسترده میگوید با تئوری پارسان شروع شد و جمعیت آموزش عالی در کشورها گسترش یافت. مثلاً از زیر ۲۰ درصد به جمعیت حدود ۵۰ درصد رسید. در دانشگاه آزاد اتفاق این بود. آثاری که آنجا بیشتر گرفتم برای بحث شهروندی و گسترش دموکراسی و گسترش شهروندی و مفاهیم اجتماعی این چنینی را تجربه کردهاند. در ۴۰-۳۰ سال گذشته، در ایران ما هم کم و بیش وقتی وارد شد، البته با مبنای خیر پایهگذاری شد اما در ادامه حس میکنم در گسترشی که داشت شهر به شهر رفت و مفاهیمی را دنبال کرد که بیشتر جاها توسعه سیاسی درآمد.
سوال: در دانشگاه آزاد؟
بله. لذا یکی از تحلیلگران وقتی بحث میکند میگوید آنقدری که در فضای توسعه سیاسی دانشگاه آزاد نقش داشته، حتی کسانی که صاحب ایده بودند نقش نداشتند. با گسترش رویه علوم انسانی آن هم از جنس قرائتهای صرفاً غربی و فضاهایی که در ذهن بچهها حاصل کرد و مفاهمیمی که دنبال کرد، این نوعی بسیار جدی از مدل دانشگاه گسترده است و قابل تأمل است.
سوال: آن نکتهای که بیان کردید درباره علوم انسانی در دانشگاههای دولتی نیز این چنین است.
نه این گستردگی نیست. علوم انسانی استادمحور است. نباید کتابمحور و آن هم صرفاً مبتنی بر کتابهایی باشد…
کتاب را منتقل میکنید باید استادی باشد که ناقل آن باشد.
سوال: حتما هدفگذاری، توسعه سیاسی بوده که بدان رسیدند، غیر این نیست که در مسیر به این رسیده باشد. هدفگذاری نداشته است؟
من فکر میکنم با هدفگذاری مشخصی جلو رفته است. وقتی چینشها و گسترش رشتهها را نگاه میکنیم، نقطه مقابل آن کاری که باید الان می کرد در خدمت پیشرفت کشور باشد.
سوال: اگر به جای توسعه سیاسی یا متوازن می کردیم، یعنی این قدر پررنگ توسعه سیاسی نبود و در کنارش مباحثی دیگر، همین مباحثی که رهبری درباره اقتصاد، پیشرفت، دانش بنیان بیان کردند را زودتر شروع میکردیم، وضعیت بهتری الان داشتیم.
این نکته مهمی است اگر دانشگاه آزاد همزمان با ایدهها و نگاهی که حضرت آقا داشتند در آن حوزه میرفتند و آینده جوان را در الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت مورد توجه قرار میدادند، این نگاه نبوده و در سال ۹۳ اینهای یکباره میبینند جمعیت آموزش عالی کم میشود. سراغ وزارت علوم با یک رابطه می روند و این برای من به عنوان یک وزارت علومی خیلی دردناک است. کسی که آموزش عالی کار میکند. با یک تلفن که آن زمان آقای هاشمی به وزیر وقت میزنند به یکباره ۱۸۰ هزار کارشناسی ارشد به دانشگاه آزاد میدهند. سال بعد ۱۷۰ هزار، با ۲۴ هزار دکترا میدهند. سال بعد از آن هم ۱۹ هزار دکترا میدهند. دقت کنید که دانشگاه آزاد ۷۰ هزار کارشناسی ارشد بیشتر ظرفیت ندارد و ۹ هزار دکترا ظرفیت دارد. تیمی که در وزارت علوم شعار کیفیت میداد، معاون وقت، یک حجم گسترده را به دانشگاه آزاد پمپ می کنند.
سوال: این سازوکار و قاعده قانونی ندارد؟
همه را دور میزنند. حتی وقتی سال ۹۶ ما به دانشگاه آزاد میرویم، این را برای غیرانتفاعیها خلاف قانون باز میکنند. یعنی ۵۲۱ رشته حدود ۱۲۴۳ رشته به غیرانتفاعیها بدون سازوکار قانونی میدهند. یعنی وقتی سال ۹۳ و ۹۴ را نگاه میکنم و سال ۹۵ که پیک دانشجویی است که از یک میلیون و ۸۰۰ آنجا ۵ هزار و ۳۰۰ میلیارد شهریه دانشگاه آزاد دریافت می کند، مثلاً دفتر نمایندگیهای مقام معظم رهبری که در همه دانشگاههای ما سیستماتیک و روشمند حضور دارد در دانشگاه آزاد اصلاً اجازه نمیدادند گسترش داشته باشد. خیلی محدود بود.
سوال: در هر واحدی نبود.
بله. بلکه دفاتر فرهنگی بود که این دفاتر فرهنگ با یک الگوی ذهنی خاص کار میکرد و این فضا نشان میدهد ارادهای که بر دانشگاه آزاد حاکم بود یک الگوی گسترده توسعه سیاسی بود از منظری که آقایان تعقیب میکردند و خیلی جاها ثمر را دیدند و متاسفانه نکته دیگری که قابل بحث است، اساساً یک مقطعی یک ولنگاری فرهنگی در امور دانشگاه آزاد تعقیب میکردند. رئیس وقت بخشنامهای میدهد که حراست به هیچ موردی در درون دانشگاه کار نداشته باشد.
سوال: برای چه سالی است؟
دوره قبل از سال ۹۳ است. این درون دانشگاه خارجی هم نیست، چه برسد دانشگاههای کشورهای نظام اسلامی ما باشد.
سوال: چه شد به دانشگاه آزاد رفتید؟
یک جلسهای خدمت آقای دکتر ولایتی رفتیم و آنجا گفتند قرار است مشاور شوید و من هم آن موقع رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودم و در سیاستگذاری علمی در اینجا کمک کنید. به هر حال چند سالی بود که من در این حوزه کار میکردم. ما هم گفتیم اگر کاری از دست ما بربیاید قبول میکنیم. رفتم و یک ماه بعد گفتند این مشاوره شما تبدیل به معاونت شد. این که چرا این اتفاق افتاد جای خود بحث دارد و هیچ پیشبینی نمیکردیم. از آنجا همراه آقای دکتر هر هفته یک بحثهایی در حوزه چالشهای علم و فناوری داشتیم. هیات امنا رفتیم و بعد از یک مدت یک روز نشسته بودیم و آنجا گفتند هر کسی موافق است ایشان به استان تهران برود صلوات بفرستد. خلاصه به استان تهران رفتم. تا شرایطی که بعد از برادر عزیزم، دکتر رهبر ایجاد شد دوباره بار را روی دوش ما گذاشتند. اتفاقی در زندگی من بود که غیرقابل پیشبینی بود.
سوال: نکات آقای رهبر چه بود؟ اخلاف نظرهایی ظاهراً داشتند.
آقای دکتر رهبر مدیر فهیم و خوبی در آموزش عالی است.
سوال: الان هنوز عضو هیات امنا هستند.
بله. عضو هیات امنا هستند.
سوال: میتوانید بگویید هیات امنا چه کسانی هستند؟
هیات امنا سه نفر از هیات موسس هستند که البته هیات موسس دانشگاه آزاد قابل بحث است چون هیات موسس آنها باید ۶ نفر باشد. در حکمی که حضرت آقا به دکتر ولایتی ابلاغ فرمودند اینجا بود که هیات موسس را تکمیل کنید چون در اساسنامه هیات موسس زیر ۶ نفر قانونی نمیشود. الان هیات موسس ۵ نفر است که از گذشته بوده و هست.
سوال: هیات موسس هم میگویید چه کسانی هستند؟
آقای ولایتی هستند.
آقای قمی هستند و سه نفر آقای جاسبی، آقای میرزاده و آقای سید حسن خمینی هستند.
سوال: آقای ناطق دیگر نیامدند.
آقای ناطق هیچ وقت به هیات موسس اضافه نشدند. برای همین اسم ایشان در اساسنامه نیست. ۵ نفر هستند و قانوناً باید ۶ نفر باشند، برای هر تصمیم گیری.
سوال: آقای قمی دفتر یا آقای قمی سازمان تبلیغات هستند؟
آقای قمی دفتر هستند.
سوال: بین الملل؟
بله بین الملل، سه نفر از این آقایان خود هیات موسس رای داده که به هیات امنا امدند که آقای دکتر ولایتی، آقای دکتر جاسبی و آقای سید حسن خمینی هستند که ایشان به واسطه غیبت مکرری که داشتند عملاً مستعفی شناخته میشوند یعنی ما الان دو نفر از هیات موسس را در هیات امنا داریم. سه نفر از شورای عالی انقلاب فرهنگی هستیم. من، آقای دکتر رهبر و دکتر عزیزی پزشکی هستیم. سه نفر هم از دو وزیر بهداشت و وزیر علوم هستند و یکی هم نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری هستند که مسئول آن حاج آقای رستمی هستند. معمولاً به جای دو وزیر نمایندگان آنها شرکت میکنند ولی در جلسات به ندرت پیش میآید… حداقل از زمانی که من بودم، دو وزیر تشریف نیامدند.
سوال: آقا سید حسن خمینی چرا تشریف نمیآورند؟
دلیل خاصی ذکر نکردند
سوال: نفری هم اضافه نکردند.
هیات موسس نمیتواند تشکیل شود. الان مشکل این است که هیات موسس ۵ نفر هستند و برای تشکیل باید این تکمیل کار صورت گیرد.
سوال: راهکار قانونی چیست؟
باید با توجه به این که اساسنامه سکوت دارد و الان به نظر میرسد با دست گرهگشای ولایت میتواند مسئله حل شود.
سوال: درباره آقای رهبر صحبت میکردید.
آن مقطع آن چیزی که خیلی سعی کردیم شکل نگیرد، ظاهراً به جایی رسید که آقای دکتر رهبر عزیز نتوانستند، با خود اعضا نه بلکه با اصل دفتر هیات امنا اختلاف نظراتی پیدا کردند که نتیجه این شد که ما در خدمت شما باشیم.
سوال: یکسری شایعه درست شد که شما هم میروید و یکسری اختلاف نظراتی به وجود آمده است. این درست بود؟
سوال سختی است؛ ما که نمیرویم. من هر جایی میروم اعتقادی دارم که قانون فصلالخطاب است. اساسنامه هیات امنا به اندازهای که اختیار میدهد باید پاسخگو به محضر خداوند و مردم و نظام باشد. نمیشود برای کسی قانوناً مسئولیت هایی ذکر شود ولی عملاً اعمال این اختیاراتی که باید نسبت بدان پاسخگو باشد، بخواهند از ایشان سلب کنند. در این چهارچوب، اختلافنظراتی وجود دارد ولی این بنا نیست که کسی برود. مبنای این که همیشه در کار …
سوال: میگویند اختلاف نظراتی با رئیس هیات امنا وجود دارد.
یک دفتر هیات امنایی تشکیل شده که معمولاً … من هر وقت خدمت آقای دکتر ولایتی میرسم، خیلی با هم هماهنگ هستیم ولی با ایشان پیش نیامده مستقیم بنشینیم و با هم صحبت کنیم و اختلافی ایجاد شود و با اختلاف خارج شویم ولی پیرامون مسئله کسانی میآیند شکل میگیرند و قدری رویه را پیچیده میکنند.
سوال: همان ریشههایی که آقای رهبر را برد، وجود دارد. باید فکری به حال این کرد.
به هر حال قانون و رجوع به قانون و اینکه مسئولیت را در چهارچوب قانون از افراد بخواهیم و اختیارات را در آن چهارچوب مشخصاً داشته باشیم … البته من قضیه را بزرگتر از این میبینم. دانشگاه آزاد را بخواهم بیان کنم، در یک سال و نیم تحول در دانشگاه آزاد را خیلی جدی پیگیری میکنیم. تغییر روندها را جدی پیگیری میکنیم. اتفاقات خوبی را خداوند کمک کرده، به دست جوانانی که الان همراه در دانشگاه آزاد هستند اتفاق میافتد. یک مجموعهای که در مدیریت دانشگاه قبلاً موثر بوده و به هر حال خودش را صاحب آن تفکر ۳۵ ساله میداند، بنا ندارد چرخه آموزش عالی از آن ریل خارج شود، لذا اینها رسوخ و نفوذ میکنند و این نفوذ آنها معمولاً این حرفهایی است که پیش میآید و شما میبینید ظاهر یک اختلافی است که یک نفر آن میان درست میکند ولی عقبه جدیتر دارد.
سوال: طراحی دارد.
بله. یک مهندسی و طراحی دارد. حتی بیرون از کشور هم میبینم حساس هستند. این برای من جالب بود سایتهای ضدانقلاب را میدیدم که به سرویسها وصل هستند، بحثی منتشر کرد که فلانی در دانشگاه آزاد رفته این دانگاه باپرستیژترین و بزرگترین زنجیره دانشگاههای خصوصی ایران است. تعداد دانشجو از وزارت علوم بیشتر است و اهمیت زیادی دارد و باید دقت کنیم که فلانی آنجا کار کند. حتی ضدانقلاب هم خط میدهد و کار خود را میکند. هر وقت آنجا یک چیزی مینویسند، میبینم اینجا شایعات بالا میرود.
سوال:در این یک سال و نیم دو اتفاق تلخ افتاد که یکی خیلی تلخ بود و حادثه اتوبوس در علوم تحقیقات بود و دیگری هم قصه پول گرفتن برای دانشجویان پزشکی بود که برخورد کردید. البته دومی به زعم خیلی از رسانهها از سوی شما به خوبی اداره شد و با قاطعیت بود ولی در اولی به نوعی هنوز انتقاد هست و میتوانستید قاطعتر، به موقعتر برخورد کنید.
منظورتان از اولی …
سوال: بله. دیدم حتی عنوان کردید آقای مسعودی هم مظلوم واقع شد.
بحث حادثه اتوبوس یک ریشه عقبه طولانی داشت. یک حادثه بود و این مفروض را داشته باشید. تیمی که مهر ماه کار را شروع کرده بود، اولاً قرارداد اتوبوس در فروردین بسته شده بود و ربطی به مهر نداشت. دانشگاه آزاد هم به هر حال به محض این که یک روز اختلال در جابجایی دانشجو ایجاد شود یکباره ۴۵ هزار دانشجو است. اولاً فضایی که درست شده بود، بدون هیچ گاردریلی بود و این خودش ۲۰ میلیارد هزینه مشخص و زمان یک ساله از هر لحظهای که شروع کنید، داشته است. الان هم شکل گرفته و وصل شده است. ریشه و عقبهای دارد که در ساختو سازهایی است که دانشگاه را در کوه بردند و شیبهای آنچنانی و جادههای آنچنانی است و به موقع برای آن تدبیر نشده است. نکته اول است.
نکته دوم این است که یک بخشی از این حادثه انتخاب پیمانکار و این بحثها است. بدنه اجرایی دانشگاه، بدنهای است که از گذشته همه سرکار هستند. این طور نیست که وقتی مدیری به دانشگاه میآید همه بدنه را عوض کند.
خب اینها دست به دست هم میداد و آن چیزی هم که دنبال آن بودیم و از دکتر مسعودی که گفتم مظلوم واقع شد، برای این بود که در قرارداد مشخصاً این بود که مسئول ترابری باید ناظر باشد. در سیستم داریم که راهنمایی و رانندگی باید کارت سلامت خودرو بدهد. تا دو روز قبل کارت صادر شده و اعتبار داشته. اینها چیزهایی است که در عمل وقتی رئیسی سه ماهه است آمده، نمیتوان گفت مقصر حادثه است. همانطور که الان حادثهای که رخ میدهد، باید به شدت با کسانی که حادثه در متن به وجود آوردند، برخورد شود ولی این متن به معنای افراد خاص در آن لحظه نیست. ولی به نظر من، آن چیزی که بعد از حادثه باید اتفاق میافتد خوب بود، آن چیزی که قبل از حادثه متاسفانه برمیگشت و ریشه ۳۰ ساله داشت، خوب نبود.
سوال: با خانوادههایی که فرزندان خود را از دست دادند هنوز ارتباط دارید؟
بله. ارتباط هست و امروز ظهر مادر یکی از این عزیزان به من زنگ زد و گفت ظهر میخواهم شما را ببینم، گفتم حتما. ارتباط هست و به هر حال کاری اگر از دست ما بربیاید انجام میدهیم. یکسری مسائل را قانونی اجازه پیدا نمیکنیم ولی چیزی که از دست ما بربیاید، حتماً کوتاهی نخواهیم کرد.
سوال: مورد دومی در مورد رشتههای پزشکی چطور کشف شد؟
درباره مسئله رشتههای پزشکی دو سه تا بحث داشتیم و اینها مدام با هم مخلوط شد. یکی بحث فرزندان اعضای هیاتهای علمی بود که آقای دکتر رهبر در زمان خودشان تصمیمی گرفته بودند که این را اخیراً دوباره شورای سنجش و پذیرش گفتند سرجای خودشان بازگردند. آن کار، فساد نبود.
سوال: رشتههای غیرپزشکی به پزشکی بیایند؟
نه، دامپزشکیها. این تصمیمی بود که آقای دکتر رهبر در هفت مهر ماه ۱۳۹۶ گرفته بودند. به تبع، تصمیمی مدیریت بود و تا الان هم بعد از اینکه سه ترم بچهها درس خواندند، شورای سنجش ورود کرد و گفت نه، اینها برگردند. این بحث خودشان بود و فساد نبود. تعبیری بود که دکتر رهبر از قانون داشت که من میتوانم این تصمیم را بگیرم. اما در آن قضیه یکسری بیدقتیهایی آن زمان شد به عنوان مثال، یک کارمندی را در دانشگاه آزاد آوردند، بدون اینکه استعلامات او را بگیرند. تا رسیدم دیدم داستان بینظمی در نتایج پزشکی پیش آمد. تا اینها پیش آمد من حدس زدم از لحاظ مدیریتی یک جایی کار میلنگد. به بچهها گفتم نتایج را دوباره بازبینی کنید. به یاد دارم جمعه بعدازظهر بود و من هم تیم را عوض کردم چون باید مدیریت میشد، بچهها به من زنگ زدند و گفتند ۵ نفر پیدا کردیم که رتبههای اینها دستکاری شده است. سریع بچههای حراست را صدا زدم و گفتم چنین مسئلهای پیش آمده و دنبال این بروید و شکایتی هم تنظیم شد.
سوال:این را در پایان دوره آقای دکتر رهبر قبل از آمدن شما جذب کرده بودند؟
در زمان دکتر رهبر جذب شده بودند. به محض اینکه ما آمدیم ایشان (کارمند) را کنار گذاشته بودیم. وقتی کنار گذاشتیم این چیزها را کشف کردیم.
سوال: کار خودش را کرده بود.
بله. بعد بازداشت کردند و ۵ نفر را خواستند و دیدند موسسهای در شمال با اینها مرتبط بوده و از دانشگاه پول گرفته است.
سوال: چقدر پول گرفته است؟
مختلف بود. از ۳۰۰ تا ۸۰۰ میلیون گرفته بود. بستگی به این داشت که کجا میبردند. البته بعد از این، یک جریان دیگری بود که من حراست را فعال کردم. یک سرنخ ۲۰ هزار مدرک جعلی بود، باند جعل مدرک در کرج پیدا کردم. این هم حراست کار کرد و نیروی انتظامی و بازپرس اعلام کرد.
سوال: ولی نگفتند کشف دانشگاه آزاد است.
بله. کشف دانشگاه آزاد بود. خیلی از مقدماتش فراهم شد و حتی دوستان اطلاعات سپاه خیلی خوب کار کردند، بعد از این که ما کشف کردیم و به آنها تحویل دادیم و آنها پرونده را باز کردند و دیدند یک پرونده بسیار جعل بزرگ و بینالمللی است که در حد جعل پاسپورت فعالیت میکرد. آنجا هم با خاطیانی که بودند برخورد شد.
اینها در واحدهای دورافتاده ۶-۵ نفر داشتند که دانشگاه آزاد کشف کرد که برای تائید مدرک با آنها همکاری میکرد که همه بازداشت شدند و پرونده در جریان است. چیز دیگری هم درآوردیم که این هم اخیراً اعلام شد. یک کسی که مشاور آموزشی دبیرستانها بود، این تازه اعلام شده است، این هم بیرون دانشگاه آزاد برای صندلی پزشکی دانشگاه آزاد تا ۸۰۰ میلیون میفروخت. بعد نامه جعل میکرد که بچه شما دانشجو شده و کارت دانشجویی صادر میکرد و این را باز خود ما کشف کردیم. یک مراجعهای داشتم که یک پدری آمده بود که خودش هیات علمی بود و میگفت من بچهام را بدبخت کردم و این را باز به حراست دادیم. این بیرون دانشگاه آزاد بود و هیچ ربطی به دانشگاه آزاد نداشت و الحمدالله نیروی انتظامی اقدام کرد، ولی نمیگویند منشا کشف کجاست. منشا خود دانشگاه آزاد و سطح جامعه بود.
سوال: دانشگاه آزاد هنوز بنگاهداری میکند؟
تقریباً غیر از یک سرمایهگذاری خیلی بدی که سال ۹۵ در فولاد مکران انجام میشد و پول دانشگاه آزاد را ۶۰ میلیارد میبرند و بعد ۴۵ درصد سهام بوده و بعد تقلیل میدهند، در بنگاه اقتصادی نیستیم.
سوال: این برای زمان آقای میرزاده است؟
بله. منتهی آن هم تقریباً دانشگاه نمیداند چه کاره است ولی داریم پیگیری میکنیم.
سوال: یعنی نمیتوانید پول خود را دریافت کنید؟
بالاخره شما ۶۰ میلیارد آن سال بردید و روی این وام بزرگی از صندوق ملی توسعه نوآوری به اسم دانشگاه آزاد گرفتید. الان پول را باارزش آن نمیتوانیم بگیریم ولی باید منتظر باشیم ببینیم چه اتفاقی رخ میدهد ولی مهمتر از این حرکتهایی را شروع کردیم که اسم آن را بنگاهداری نمیگذاریم. به عنوان مثال یکی از بحثهای جدی در دانشگاه آزاد که پیشرو شد و یکی از مابحث نوآوری است، بحث بذر بود. بذر صیفیجات ۶۰۰ میلیون بذر میکنیم که همه وارداتی است و ۳ درصد داخلی است. کارخانه بذر ایرانی را در مجلسی راهاندازی میکنیم و خیار و گوجه فرنگی و فلفل که بذر هیبرید آن در دانشگاه آزاد کار شده بود و جوانانی پای این ایستاده بودند و این را منصه ظهور رساندند.
سوال: یعنی میشود به سمت خودکفایی برویم؟
کاملاً در رمرحله اول برنامه را به جد پیش میبریم. به زودی ۳ درصد را به ۳۰ درصد تبدیل خواهیم کرد، سهم خودمان را از بازارهای ایران و پشت سر این به سمت خودکفایی میرویم و یک فراخوان از کل کشور دادیم.
سوال: هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان بنیاد شهید به شما بدهی دارد؟
بله و الان بیشتر میشود چون هر ترمی که میگذرد ۲۵۰ میلیارد اضافه میشود. ۸۰ هزار نفر از عزیزان بچههای ایثارگر در دانشگاه آزاد به صورت رایگان درس میخوانند. دولت متعهد هست که این هزینه را بپردازد و متاسفانه کاهلی کرده و اقتصاد دانشگاه از این بابت لطمه میخورد.
سوال: درآمد شما از شهریه در سال چقدر است؟
امسال شهریه همان ۵ هزار و ۳۰۰ سال ۹۵ خواهد شد. با توجه به افزایش سنواتی که داشتیم. چیزی حدود هزار میلیارد هم درآمد غیرشهریهای داریم. که ۶ هزار و ۴۰۰-۳۰۰ تا میشود. ما پیشبینی میکنیم توسعه جدی که در اقتصاد دانشبنیان و فضایی که برای جوانان ایجاد میکنیم، مانند بذر و چند مورد دیگر دانشگاهها جدی به سمت بهرهوری میروند، من فکر میکنم انشاالله سالانه آن قسمت غیرشهریهای بتواند افزایش جدیتر و رشد خیلی خوبی داشته باشد.
سوال: فضای سیاسی کشور را چطور میبینید؟
بحمدالله باور مردم به اینکه خط انقلابی، نجاتبخش کشور است، بیش از همیشه است.
سوال: این را شعاری بیان میکنید؟
نه. ببینید جریان حاج قاسم یک رفراندوم بود. همه این حوادث را از قبل انقلاب به یاد دارم. آن زمان که ۱۴-۱۳ ساله بودم و راهپیمایی عاشورا و اربعین و آمدن امام در ۱۲ بهمن را دیدم. با اینکه بچه بودم ولی همه اینها مانند یک جریان جلوی چشم من میگذرد ولی شوری که بعد از حضوری که مردم در جریان حاج قاسم داشتند و دلدادگی که داشتند یک اتفاق خیلی بزرگ بود.
سوال: پسر حاج قاسم شاگرد شما در دانشگاه بهشتی بودند؟
نه، دختر ایشان زینب خانم شاگرد من نبود ولی زمانی که من مدیریت دانشگاه شهید بهشتی بودم، ایشان با یک اتفاق متوجه شدم ایشان دانشگاه شهید بهشتی در دانشکده علوم سیاسی درس میخواند؛ آن اتفاق عجیبی بود. آنچه من از حاج قاسم فهمیده بودم این بود که برای امور بچههایی که اعزام میکرد شخصاً نامه مینوشت. نمیگفت فلانی کار او را درست کنید. معمولاً بچههایی که میرفتند، خیلی از مدافعان حرم جوان نبودند و کسانی بودند که بچههای دانشگاهی داشتند و به تبع باید در کنار خانواده میآمد و مهمان میشد. دست خطی مرتب از حاج قاسم دریافت میکردیم. نامه هم نداشتم، دستخط داشتم.
سوال: دستخط خودشان؟
بله. این دستخط را مینوشتند و ما هم حسب وظیفه بچهها کانال ارتباطی برقرار کردیم و کار را انجام میدادیم. دو هفته یکبار یا سه هفته یک بار دستخطی از ایشان بیاید و کار بچه یک مدافع حرمی را پیگیر باشیم. یکباره بر حسب اتفاق فهمیدم استاد حقالتدریس دانشگاه متوجه شده ایشان دختر یک سپاهی است. من آن مقطع تندترش را شنیده بودم که دختر ایشان است و نمره را بلادلیل خیلی کم داده و ایشان را تقریباً رد کرده و اثر آن را در معدل گذاشته و ایشان ادله را بیان کرده و استاد هم سخت برخورد کرده است. ما یکباره این را فهمیدیم. خیلی ناراحت شدم. برای خودم درس بود.
یک سال از قضیه گذشته و بچه مستاصل میشود ولی ایشان در همه نامهها کافی بود به کسی که نامه را میآورد بگوید زینب من این مشکل را دارد. حتی در این مشکل حق با فرزند ایشان بود. پیگیری کردیم و حل شد و دختر ایشان نقل میکرد که من به بابا گفتم استادی – نااستادی از دید من- متوجه شده بابای من پاسدار است و نمره من را به عمد نداده است. نمره درس عمومی یعنی زبان انگلیسی بود. میگفتند دخترم مبادا خودت را معرفی کنی. این جهاد توست و ده بار هم رد کرد بایست و دوباره بخوان و هیچ وقت اجازه نداری بگویی من فرزند فلانی هستم.