به گزارش سکان نیوز/ این ماهیان که استروژن نامیده میشوند به خانواده تاسماهیان تعلق دارند، سابقه حیات چند صد میلیون ساله این گونههای آبزی کمنظیر به زمان ژوراسیک باز میگردد، از این رو ماهیان خاویار را فسیلهای زنده جهان مینامند که همراه با تکاملی فیلوژنی تا به امروز باقی ماندهاند.
خانواده استروژنها به ۲۷ گونه و زیرگونه در جهان تقسیم میشود که از این تعداد پنج گونه از جمله فیلماهی، تاسماهی ایرانی یا قره برون، تاسماهی روسی یا چالباش، شیپ یا تاسماهی شکم برهنه و اوزونبرون یا سوروگا در دریای خزر زندگی میکنند، دریایی که به تنهایی حدود ۹۰ درصد ذخایر ماهیان خاویاری جهان را در خود جای داده یا بهتر است بگوییم جای داده بود.
در واقع امروزه زندگی انسان و حیوانات به طور تنگاتنگ به هم گره خورده به طوری که بیشترین تاثیر را بر هم دارند، به طوری که هر حرکتی از طرفین در زندگی و اکوسیتسم دو طرف تاثیر می گذارد، مثلا چند دهه قبل، هجوم گونهای مهاجم شانهدار در دریای خزر موجب کاهش ذخایر غذایی ماهیان خاویاری و کاهش چشمگیر جمعیت آن در خزر شده که علت آن را دخالت های انسانی می دانند، حال با یک نگاه اجمالی می توان فهیمد که این روند بر زندگی هر دو طرف یعنی هم انسان و حیوان تاثیر گذاشته به این صورت که ذخایر ماهیان خاویاری کاهش یافته و این مساله موجب شده تا درآمد افرادی که از راه صید این ماهی ها زندگی می گذراندند به طور چشمگیری کاهش یابد.
مساله مهم دیگر درباره ماهیان خاویاری این است که برای بالغ شدن به زمان بیشتری نیاز دارد یعنی هر ماهی خاویاری بعد از ۱۰ سال به بلوغ می رسد و همین طولانی بودن می طلبد که حفاظت بیشتری صورت گیرد تا قبل از بلوغ و تخم ریزی صید نشود.
حدود دو دهه پیش سالانه حدود سه هزار تن ماهی خاویاری در خزر صید می شد اما به مرور به کمتر از ۵۰۰ تن در سال ۲۰۰۹ کاهش یافت و برای جلوگیری از ادامه این روند از سال ۲۰۱۰ طرح ممنوعیت صید آن به اجرا درآمد و پنج سال اجرا شد و بعد از آن سالانه تمدید شد اما آمارها نشان می دهد نتیجه بخش نبوده است که بنا به اعتقاد دکتر همایون خوشروان مجری طرح بینالمللی اثر نوسانات دریای خزر بر محیطزیست مناطق ساحلی، عوامل مختلفی در این کاهش جمعیت دخیل بوده که وجود مهاجم شانه دار در دریای خزر یکی از آنها است.
خوشروان در گفت وگو با خبرنگار محیط زیست ایرنا در این باره گفت: حضور موجودی با عنوان شانه دار مهاجم به دریای خزر ضربه بزرگی بر پیکره ذخایر ماهیان خاویاری وارد کرد، چون این موجودات از غذای کیلکا ماهیان تغذیه می کنند از طرفی هم کیلکا غذای ماهیان خاویاری است بنابراین جمعیت کیلکا همراه با کاهش منابع غذایی آن کاهش یافت و پیرو آن ذخایر غذایی ماهیان خاویاری نیز تحت تاثیر قرار گرفت.
وی افزود: در مورد نحوه انتقال و ورود این شانه دار مهاجم به دریای خزر نظریات متعددی وجود دارد. عده ای انتقال آن را به تردد کشتی های تجاری در دریای خزر مرتبط می دانند و چنین اذعان کرده اند که این جانور کوچک که خاستگاه آن، سواحل فلوریدا در آمریکا است، در ابتدا وارد دریای سیاه شده و پس از آن به دریای خزر منتقل شده و گروه دیگر نقش دخالت های مستقیم انسانی را در انتقال و توزیع این موجود مهاجم جدی می دانند ولی حقیقت هنوز به خوبی آشکار نشده است زیرا اختلاف زمانی بسیاری در حدود ۵۰ سال، بین گسترش و تجمع این جانور شانه دار و باز شدن کانال ولگا دن که دریای خزر را به دریاهای مجاور بخش غربی مرتبط می کند، وجود دارد.
خوشروان اظهار داشت: زمان بهره برداری از کانال ولگا دن در اواسط قرن بیستم حدود سال ۱۹۵۰ میلادی بود اما زمان مشاهده جانور شانه دار مهاجم در دریای خزر به سال ۲۰۰۰ میلادی بر می گردد بنابراین طبیعی به نظر نمی رسد که این موجود با تاخیر ۵۰ ساله وارد دریای خزر شده و زنجیره غذایی آن را مورد هدف قرار داده است، تا پیش از ورود شانه دار مهاجم به دریای خزر، ایران و روسیه پیشتازان صنعت خاویار در دنیا بودند و مقام ممتاز را داشتند و کشورهای دیگری مانند آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در تولید خاویار به صورت آبزی پروری در رده های خیلی پایین قرار داشتند اما اکنون این بازار رونق خود را در منطقه خزر از دست داده و در عوض کشورهای دیگر پیشتاز صنعت خاویار در جهان شده اند.
مدیر سابق مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر درباره ذخایر و شرایط ماهیان خاویاری دریای خزر توضیح داد: متاسفانه بیش از دو دهه است که شاهد کاهش ذخایر ماهیان خاویاری در دریای خزر هستیم. برخی ماهیان دریای خزر جزو گونه های بومی این منطقه هستند یعنی از زمانی که دریای خزر شکل گرفت تاکنون این گونه خودش را با محیط خزر سازگار کرده و فقط هم خاص این منطقه است و در این منطقه زندگی می کنند، ماهی استروژن از لحاظ اکولوژیکی در بالای چرخه غذایی قرار دارد، خوراک آنرا ماهیان ریزتر مانند گروه کیلکاها تامین می کنند بنابراین این ماهی برای بقای خودش چند معیار مهم دارد اول اینکه در محیط پاکیزه ای بتواند زندگی کند که عاری از آلودگی باشد، دوم فرصت باروری داشته باشد که بتواند تخم ریزی خود را در آب سالمی انجام دهد تا تخم هایی که خارج می شود به نوزادانی سالم تبدیل شوند و دوباره بتوانند به دریا برگردند و اکوسیستم پویای دریایی را برقرار کنند و سوم اینکه مواد غذایی مورد نیازشان به اندازه کافی در دسترسشان باشد، در واقع ماهیان خاویاری باید این سه مشخصه را داشته باشند تا بقای آنها حفظ شود.
وی افزود: اگر برگردیم به بحث دریای خزر متاسفانه می بینیم که این دریا از سال ۱۹۵۰ که دخل و تصرف های انسانی در حوضه آبخیز آن آغاز شد، اتحاد جماهیر شوروی هم زمان با افت سطح تراز آب دریای خزر از سال ۱۹۳۰ میلادی با ساخت سدهای برقابی بر روی رودخانه های شمالی و غربی دریای خزر، مانع رسیدن آب کافی و مواد غذایی به دریای خزر شد و این دو موضوع اثر منفی مستقیم بر روی خصوصیات اکولوژیکی دریای خزر گذاشت، با باز شدن کانال ولگا دن جانداران مهاجر زیادی وارد دریای خزر شدند، دوکفه ای های میتیلوس(Mytilus)، و آبرا اواتا(Abra ovate) از مهم ترین نرم تنان مهاجر به دریای خزر هستند، همچنین سخت پوست بالانوس (Balanus impervious) نیز قابل ذکر است. گروهی از این جانوران نقش مثبت در اکوسیستم های خزری ایفا کردند و عده ای دیگر مانند شانه دار مهاجم سبب چالش های زیست محیطی در سطح وسیعی از دریای خزر شدند، تبادل گونه های جانوری از زمان کواترنری تاکنون بین دریای خزر و دریای سیاه، آزوف و سایر حوضه های دریایی پاراتتیس برقرار بوده است و دو عامل مهم آن، افزایش سطح تراز آب دریای خزر و دخالت های انسانی است.
وی ادامه داد: شانه دار دریای خزر که گونه ای مهاجم است دارای نقش منفی اکولوژیکی است، با ورود این جانور به دریای خزر در سال ۲۰۰۰ ، خوراک ماهیان کلیکا(پلانکتون های جانوری) مورد تهاجم قرار گرفت . بنابراین مواد غذایی مورد نیاز کیلکا ماهیان به شدت کاهش یافت و آنها دچار مرگ و میر شدند و این باعث شد که ماهیان خاویاری تحت تاثیر قرار گیرند و جمعیت آنها رو به کاهش رود. بر این اساس بین سال های ۲۰۰۰ تا به امروز ذخایر ماهیان خاویاری به شدت کاهش یافت.
مجری طرح بینالمللی اثر نوسانات دریای خزر بر محیطزیست مناطق ساحلی تاکید کرد: بنابراین یکی از عمده ترین دلایلی که باعث کاهش ذخایر ماهیان خاویاری شده حضور شانه دار مهاجم در خزر است که با اختلال در چرخه غذایی و هرم غذایی باعث شد که ماهیان خاویاری کاهش یابند اما این تنها دلیل کافی برای از بین رفتن ذخایر ماهیان خاویاری نبود بلکه عوامل دیگری نیز دخیل بودند، دومین عامل مهم برداشت بی رویه، صید غیر مجاز ماهیان خاویاری در سواحل دریای خزر است که هم در سمت ایران و هم کشورهای حاشیه خزر این اتفاق افتاده است، یعنی در زمانی که قرار است ماهیان خاویاری تخم ریزی کنند می بینیم که صید گسترده و بی رویه باعث شده که این ذخایر کم شوند و متاسفانه در این زمینه نظارت کارامد نتایج قابل ملموسی نشان نمی دهد.
خوشروان گفت: سومین عامل که بسیار هم مهم است و از سال ۱۹۵۰ با رونق انقلاب صنعتی و شکل گیری زیرساخت های صنعتی در حاشیه دریای خزر و جوامع شهر و روستا اتفاق افتاد این است که دفع پساب های شهری، کشاورزی، آلودگی های نفتی، آلودگی های مختلف فلزات سنگین به حوضه دریای خزر را شاهد هستیم و این باعث می شود که این مواد آلاینده شرایط محیط زیست خزر را دچار چالش کنند و در اثر آن حجم وسیعی از ماهیان خاویاری و حتی فوک های خزری که پستانداران دریای خزر هستند دچار کاهش شوند و درصد فراوانی آنها به یک دهم برسد.
وی تاکید کرد: بنابراین حفظ ذخایر ماهیان خاویاری نکته بسیار مهمی است و باید با همکاری کشورهای حاشیه دریای خزر مانند روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان سیستم نظارت بر محیط زیست دریای خزر را تقویت کنیم و باید کارکرد و عملکرد خود را در محافظت و مراقبت از دریای خزر با همکاری چهار کشور دیگر توسعه دهیم که مانع از بین رفتن ذخایر ارزشمند جانوری و گیاهی دریای خزر شویم.
خوشروان تصریح کرد: این مشکلاتی است که ما گاهی با غفلت بر سر خود می آوریم، یعنی رعایت نکردن استانداردهای زیست محیطی در نهایت منجر به بروز بحران های اقتصادی برای جوامع ما می شود و نرخ بیکاری را می تواند در مناطق ساحلی افزایش دهد پس باید سیاست های کافی را برای نظارت و مدیریت آلودگی های زیست محیطی در سواحل جنوب دریای خزر داشته باشیم و جهادی ملی در این زمینه صورت گیرد تا محیط پاکیزه ای را به وجود آوریم.
وی تاکید کرد: همچنین باید صیادی را در دریای خزر به طور صحیح مدیریت کنیم، نباید صیادی بی رویه به حدی رونق یابد که ذخایر اندکی هم که از این ماهی ها مانده رو به انقراض رود، باید از ظرفیت ها استفاده کنیم و با مشوق های اقتصادی برای صیادان غیر مجاز کارآفرینی کنیم و آنها به مراقبین محیط زیست دریای خزر تبدیل شوند، مثلا در آفریقا، اقوام ماسایی به حافظین طبیعت تبدیل شدند، در واقع زمانی افتخار ماسایی ها شکار شیرها بود و اگر مردی شیری را می کشت اسم آن شیر را روی خودش می گذاشت و موجب افتخارش بود. اما امروز با برنامه ریزی صحیح زیست محیطی، اگر یک مرد ماسایی بتواند از یک شیر محافظت کند آن انسان پر افتخار خواهد بود و باید نام آن شیر را روی او بگذارند، یعنی یک تغییر رویکرد بر روی افکار قبایل بومی عاری از دانش تخصصی، اعمال شد، پس ما هم می توانیم با برنامه ریزی صحیح صیادان غیر مجاز را به محافظان محیط زیست دریایی تبدیل کنیم.
خوشروان به مساله دیگری درباره ماهیان خاویاری اشاره کرد و گفت: این ماهی ها برای تخم ریزی وارد مصب رودخانه ها می شوند، مصب مکانی است که رودخانه به دریا اتصال دارد اما متاسفانه امروزه بیشتر مصب رودخانه های سواحل جنوبی دریای خزر بر اثر رسوب گذاری تنگ و یا کاملا بسته شده اند و اگر هم تعدادی باز باشند در حاشیه مصب ها اسکله های بندری ایجاد کرده اند مانند رودخانه بابل رود و یا تالاب انزلی و این خود مانعی برای ورود ماهی به رودخانه و تالاب است، یا در کنار این مشکل انواع آلودگی مانند پساب های کشاورزی، شهری ، روستایی و صنعتی در مصب ها تخلیه می شود، درکنار تمام این موانع اگر هم ماهی به رودخانه برسد و تخم ریزی کند به علت آلوده بودن محیط رودخانه تمام تخم ها از بین می روند.
وی اظهار داشت: البته در سواحل دریای خزر قابل مشاهده است که سازمان شیلات با زحمات زیاد سالانه تعداد زیادی تخم ماهیان خاویاری را در مصب رودخانه ها رها می کند اما این رودخانه ها بسیار آلوده هستند و می توان گفت که بیشتر این تخم ها از بین می روند و به ماهی تبدیل نمی شوند.