یادداشتی از ؛ س.ا.حجازی
پژوهشگر حقوق بین الملل و مدرس دانشگاه
برنامه غنیسازی اورانیوم در ایران، یکی از محورهای اصلی تنشهای ژئوپلیتیکی و حقوقی در خاورمیانه و عرصه بینالمللی است. در این میان، سه بازیگر کلیدی یعنی آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی بهعنوان مثلث فشار علیه حقوق هستهای ایران عمل میکنند؛ مثلثی که با ابزارهای سیاسی، امنیتی و حقوقی، ضمن تحدید حق مشروع ایران، نقشی تعیینکننده در شکلدهی به فضای منطقهای و بینالمللی ایفا میکند.
اما فراتر از این مثلث سهگانه، نقش اروپا نیز در این معادله پیچیده است و تأثیری قابل توجه بر روند تحولات و تلاشها برای مهار برنامه هستهای ایران دارد.
۱. آمریکا؛ مهار امنیتی و سیاسی فراتر از حقوق
اگرچه ایران بهعنوان عضو معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) حق قانونی استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را داراست، اما آمریکا رویکرد خود را بیشتر بر پایه نگرانیهای امنیتی و سیاسی استوار کرده است. واشنگتن معتقد است که برنامه غنیسازی ایران ممکن است پوششی برای توسعه سلاح هستهای باشد و این امر را تهدیدی برای امنیت ملی و متحدان منطقهای خود میداند.
از این رو، آمریکا تلاش کرده است با تحریمهای اقتصادی، فشار دیپلماتیک و حتی تهدید نظامی، پیشرفت برنامه هستهای ایران را محدود کند. این سیاستها بیشتر رنگ و بوی مهار استراتژیک و رقابت قدرت در منطقه دارد تا دلایل حقوقی، چرا که در چارچوب معاهده، ایران حق بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای را دارد.
۲. اسرائیل؛ تهدید مستقیم و دیپلماسی تهاجمی
تلآویو از همان ابتدا غنیسازی ایران را تهدیدی وجودی برای امنیت خود میداند. اسرائیل، با داشتن زرادخانه هستهای غیررسمی و تجربه حملات پیشگیرانه (مانند حمله به تأسیسات هستهای عراق در سال ۱۹۸۱)، همواره خواستار برخورد قاطع با برنامه هستهای ایران است.
این کشور نه تنها در مجامع بینالمللی فشار سیاسی وارد میکند، بلکه از طریق عملیات سایبری، جاسوسی و حتی ترورهای هدفمند تلاش کرده است تا برنامه هستهای ایران را مختل کند. به علاوه، اسرائیل بهصورت مستمر آمریکا را به اتخاذ مواضع سختگیرانهتر علیه ایران ترغیب میکند.
۳. عربستان سعودی؛ رقابت منطقهای و موازنه قدرت
کشورهای حوزه خلیج فارس بهویژه عربستان سعودی، ایران را رقیب اصلی خود در منطقه میدانند. نگرانی آنها بیشتر بر توازن قوا متمرکز است تا بر مبنای چارچوبهای حقوق بینالملل.
عربستان سعودی با هشدار نسبت به گسترش توان هستهای ایران، در صدد است از طریق فشارهای سیاسی و همکاری با آمریکا و اسرائیل مانع از رسیدن ایران به ظرفیتهای پیشرفته غنیسازی شود. تهدید عربستان برای آغاز برنامه هستهای خود در صورت دستیابی ایران به بمب هستهای، بخشی از این رقابت راهبردی است.
۴. اروپا؛ توازن میان دیپلماسی و فشار
اروپا نقش متفاوت و تا حدی پیچیدهای در این بازی ایفا میکند. از یک سو، کشورهای اروپایی (به ویژه فرانسه، آلمان و بریتانیا) بهعنوان اعضای برجام متعهد به حفظ این توافق هستند و حق ایران در غنیسازی اورانیوم در چارچوب NPT را به رسمیت میشناسند. این رویکرد نشاندهنده تلاش اروپا برای راهحل دیپلماتیک و حفظ ثبات در منطقه است.
از سوی دیگر، اروپا تحت فشارهای آمریکا و نگرانیهای امنیتی در قبال برنامه هستهای ایران، در بسیاری موارد مواضع خود را به سمت محدودیت و کنترل بیشتر برنامه هستهای ایران سوق داده است. این همراستایی مشروط با واشنگتن، موجب شده اروپا بهجای یک بازیگر مستقل، نقش واسطهای میان ایران و آمریکا ایفا کند که گاه به نفع واشنگتن تمام میشود.
علاوه بر این، اروپا سعی کرده از طریق سازوکارهایی مانند اینستکس، کانالهای مالی و اقتصادی برای حفظ برجام و تداوم همکاریهای اقتصادی با ایران را باز نگه دارد، اما محدودیتهای تحریمی و سیاستهای منطقهای بازیگران دیگر، این تلاشها را با مشکلات جدی مواجه ساخته است.
۵. چالش حقوقی و سیاسی؛ حق مشروع یا تهدید جهانی؟
بر اساس معاهده NPT، ایران حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای، از جمله غنیسازی اورانیوم را دارد. اما بازیگران مذکور با تکیه بر نگرانیهای امنیتی و ادعاهای گریز هستهای، این حق را زیر سوال میبرند و به تفسیر سیاسی و حقوقی محدودکنندهای روی آوردهاند.
این رویکرد، تنشها را افزایش داده و موجب شده تا ایران در واکنش، گامهایی به سمت توسعه بیشتر غنیسازی بردارد که خود باعث تشدید بحران میشود. بدین ترتیب، نه تنها حقوق هستهای ایران بهصورت سیاسی ـ حقوقی تحدید میشود، بلکه امنیت و ثبات منطقهای نیز به مخاطره میافتد.
جمعبندی
«مثلث واشنگتن، تلآویو و ریاض» با هماهنگی سیاسی و استفاده از ابزارهای حقوقی و امنیتی، مانع تحقق کامل حق ایران در غنیسازی اورانیوم میشوند. در این میان، نقش اروپا به عنوان بازیگری با رویکرد دیپلماتیک و تلاش برای توازن میان فشارهای آمریکا و حفظ برجام، تأثیر بسزایی در شکلدهی به روند تحولات دارد.
تنها با بازگشت به احترام کامل به حقوق بینالملل، تعهد به توافقات چندجانبه و تلاش برای گفتوگوی سازنده میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای میتوان از این جنگ سرد هستهای پیچیده عبور کرد و راهی برای ثبات و امنیت پایدار در خاورمیانه یافت