بیستوهشتم تیرماه امسال، تفاهمنامهای 40 میلیارد دلاری بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت گازپروم روسیه به امضا رسید؛ تفاهمنامهای که بهاذعان مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، لقب بزرگترین سرمایهگذاری خارجی در تاریخ صنعت نفت ایران را از آن خود کرد.
این تفاهمنامه که بهمنظور سرمایهگذاری و توسعه میدان پارس شمالی، فاز دوم میدان گازی کیش، فشارافزایی پارس جنوبی، اجرای طرحهای LNG، احداث خطوط لوله صادرات گاز، سوآپ گاز و فرآوردههای نفتی، توسعه 6 میدان نفتی، همکاری علمی و تکنولوژی در صنعت نفت و صادرات کاتالیست و تولید تجهیزات صنعت نفت به امضا رسیده، از سوی برخی رسانهها و برخی افراد در فضای رسانهای و مجازی، مورد انتقاد قرار گرفته است.
با بازخوانی انتقاداتی که به دولت در امضای تفاهمنامه 40 میلیارد دلاری مطرح شده است، مشاهده میشود که اغلب انتقادات با نگاهی سیاسی مطرح شده است و در واقع یک تفاهمنامه اقتصادی را با دید سیاسی به نقد کشیدهاند. در اندک انتقاداتی نیز مباحثی اقتصادی مطرح شده که بیشتر حول محور لازمالاجرا نبودن این تفاهمنامه است.
در این نوشتار، به این سؤال خواهیم پرداخت؛ اساساً امضای تفاهمنامه 40 میلیارد دلاری با شرکت گازپروم، حرکتی در راستای کسب منافع ملی بوده است یا خیر? آیا این اقدام، اقدام مثبتی در جهت توسعه اقتصادی کشور محسوب میشود و یا فقط اقدامی شعاری از سوی دولتمردان است؟
برای یافتن پاسخ این سؤال، نگاهی به وضعیت کلی صنعت نفت کشور میاندازیم؛
ایران با برخورداری از ذخایر نفت و گاز فراوان، در رتبه نخست کشورهای دارنده ذخایر هیدروکربوری دنیا قرار دارد. در حالی که تاکنون نزدیک به نیمی از ذخایر نفتی اثباتشده جهان شامل انواع نفت خام و میعانات برداشت شده است، با وجود اینکه ایران یکی از نخستین کشورها در آغاز تولید تجاری نفت بوده است، کمی بیشتر از یکسوم ذخایر اثباتشده ایران تا امروز برداشت شده است.
از مجموع ذخایر نفتی کشفشده، 45 درصد توسعه نیافته است که این مقدار در بخش گاز به 77 درصد میرسد. از سوی دیگر، بخش عمدهای از میادین نفتی کشور که پیش از این تولیدی شدهاند، در نیمه دوم عمر خود قرار دارند و برای حفظ نگهداشت تولید، نیازمند سرمایهگذاری هستند.
70 درصد گاز کشور از میدان عظیم پارس جنوبی که مخزنی مشترک با قطر دارد، به تولید میرسد؛ این درحالی است که آثار افت فشار در این میدان عظیم آشکار شده است و اگر امروز کاری در زمینه فشارافزایی و احیای ظرفیت تولید فازهای مختلف پارس جنوبی آغاز نشود، در آینده با مشکل کاهش تولید ناشی از افت فشار میدان مواجه میشویم؛ درحالی که طرف قطری با در دستور کار قرار دادن اجرای پروژههای فشارافزایی، نهتنها تولید خود را حفظ کرده بلکه برنامههای خود را حول محور افزایش ظرفیت برداشت از پارس جنوبی چیده است.
اگرچه صنعت نفت کشور در بخش پیمانکاری و توسعه میادین، توانمندیهای متعددی در دهههای اخیر کسب کرده است و بسیاری از پروژههای نفتی و گازی را با توان داخلی به اجرا رساندهایم؛ اما این واقعیت که برای نگهداشت و افزایش ظرفیتهای تولید، نیازمند تزریق پول بیشتر به بخش توسعهای صنعت نفت هستیم، واقعیتی انکارناپذیر است.
از سوی دیگر، صنعت نفت و گاز، صنعتی است که باید برای بهرهوری بیشتر، با ارتباط مستمر مراکز علمی در سطح جهان، از نظر تکنولوژی بهروز باشد و هرنوع توافق و تفاهمی در جهت تسهیل و تسریع در دستیابی به دانش روز و بهروزآوری دانش بومی کسبشده، اتفاقی مبارک خواهد بود.
پروژههای صنعت LNG نیز که صنعتی کاربردی است و توسعه آن برای ایران بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گازی جهان ضروری است سالهاست در گیرودار دستیابی به دانش فنی و تأمین سرمایه باقی مانده است.
سرمایهگذاری در زمینه تکمیل خطوط صادراتی گاز کشور، بهخصوص در کشورهای هدف از جمله پاکستان که بخشی از پروژه قدیمی خط لوله صلح را در خاک خود معطل تأمین سرمایه گذاشته است، یکی از پروژههای راهبردی و اقتصادی مهم برای ایران و منطقه محسوب میشود.
حال تفاهمنامهای امضا شده که گام نخست تأمین سرمایه و استفاده از تکنولوژیهای روز جهان را با توافق حاصلشده برداشته است و بهگفته مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، مذاکرات و جلسات کارشناسی دوطرف، برای رسیدن بخشهای مختلف این تفاهمنامه به مرحله امضای قرارداد آغاز شده است.
محسن خجستهمهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در گفتوگویی با بیان این مطلب گفت: بدون شک امضای قرارداد با شرکت بزرگ گازپروم، در گام نخست نیاز به تفاهمنامه داشت تا در قالب یک تفاهم مشترک، با برگزاری جلسات کارشناسی بین تیمهای فنی دو طرف، بتوانیم قراردادهای اجرایی را به امضا برسانیم.
معاون وزیر نفت، با ابراز خوشبینی نسبت به سرنوشت این تفاهمنامه بزرگ، آن را گام نخست تحقق بزرگترین جذب سرمایه خارجی در صنعت نفت ایران دانست و گفت: عزمی جدی برای امضای قراردادهای مربوطه با شرکت گازپروم وجود دارد و دوطرف (شرکت ملی نفت و شرکت گازپروم) در این زمینه با جدیت ورود کردهاند و جلسات کارشناسی و مذاکرات فیمابین هماینک در حال انجام است.
همانطور که مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران اذعان داشته است، برای رسیدن به قرارداد لازمالاجرا برای طرفین، مسیر درست، امضای تفاهمنامه جامع بود تا اقدامات فنی و حقوقی برای رسیدن به قرارداد در هر بخش و مربوط به هر پروژه و میدان، طی شود.
ازاینرو، این تفاهمنامه که ظرفیت کلی آن بالغ بر 40 میلیارد دلار جذب سرمایه از سمت شرکت روسی است و میتواند در قالب مذاکرات بعدی، افزایش نیز داشته باشد، ظرفیتی بالقوه برای جذب سرمایه خارجی قابل توجه در صنعت نفت و فعال کردن پروژههای متعددی است که منتظر این تأمین مالی هستند. بدون شک بالفعل شدن این ظرفیت بالقوه، نیازمند ادامه جلسات کارشناسی و مذاکرات فنی و حقوقی بین دو طرف قرارداد است که بهنظر میرسد این عزم در مجموعه وزارت نفت و بهویژه شرکت ملی نفت ایران برای بالفعل کردن این ظرفیت بهنفع منافع ملی و رونق اقتصادی کشور، وجود دارد.
پس، عقد تفاهمنامه 40 میلیارد دلاری بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت گازپروم نهتنها اتفاقی مذموم نیست، بلکه اقدامی است که ظرفیتهای بسیاری را در دل خود دارد که با بالفعل شدن این ظرفیتها که نیازمند عزم جدی مسئولان صنعت نفت کشور است، مباحث مهمی چون حفظ و نگهداشت تولید نفت و گاز، افزایش ظرفیتهای تولید در این دو بخش و ایجاد ابزارهای کارآمد و راهبردی در زمینه افزایش سهم ایران در تجارت جهانی نفت، گاز و فرآوردههای نفتی و در نهایت رونق اقتصادی بیش از پیش کشور از محل توسعه صنعت نفت بهعنوان یک صنعت درآمدزا و همچنین یک صنعت پیشران برای به حرکت درآوردن سریعتر لکوموتیو سایر صنایع کشور را شاهد خواهیم بود.
چرا عقد تفاهمنامه با یک شرکت روسی؟!
سؤال دیگری که در زمینه امضای این تفاهمنامه مطرح میشود این است که چرا شرکت ملی نفت ایران بهسراغ یک شرکت روس رفته و چرا برای امضای این تفاهمنامه بهسراغ یک شرکت غربی، اروپایی یا آمریکایی، نرفته است؟
در پاسخ به این سؤال باید دید که تحریمهایی که مانع حضور شرکتهای غربی در ایران میشود از کدام سمت اعمال شده است؛ آیا ایران شرکتهای غربی را از حضور در پروژههای نفتی و گازی و سرمایهگذاری در ایران منع کرده است و یا این شرکتهای غربی بودهاند که در همراهی با تحریمهای ناعادلانه، غیرمنطقی و خصمانه آمریکا، در پروژههای نفتی و گازی ایران حضور پیدا نمیکنند.
ایران، یک بازار بکر و منحصربهفرد برای سرمایهگذاری در زمینه نفت و گاز است، بازاری که دو شاخصه مهم برای توجیهپذیری جذب سرمایه را با هم دارد؛ هم منابع عظیم نفت و گاز قابل استحصال در ایران وجود دارد و هم بازار تقاضای بزرگی در ایران و منطقهای که ایران واقع شده است، برای درازمدت وجود دارد که این بازار تقاضا، علاوه بر ظرفیت بازار جهانی، محصولات تولیدی ناشی از سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز ایران را برای سالهای سال به خود جذب میکند.
ازاینرو، این شرکتهای غربی هستند که خود را از حضور در این بازار بزرگ محروم کردهاند و مسئولان ایرانی بارها اعلام کردهاند که ایران از تقاضای سرمایهگذاری خارجی در بخش انرژی استقبال میکند و حتی قوانینی در جهت ایجاد جذابیت بیشتر برای سرمایهگذاران خارجی نیز در کشور ما وجود دارد.
حال که شرکت گازپروم روسیه، که یکی از شرکتهای بزرگ جهان با تجربه اجرای مگاپروژههای متعدد در بخش نفت و گاز است، در رویکرد توسعه تعاملات همهجانبه ایران و روسیه، تمایل به سرمایهگذاری در پروژههای نفتی و گازی ایران دارد، استفاده بهینه از این موقعیت، میتواند راهگشای توسعه بیش از پیش نفت و گاز کشور باشد.