گزارش سکان نیوز به نقل از باران شمال، در حالیکه مطالبات مردمی و کارشناسی برای ترمیم ساختار میراث فرهنگی و گردشگری علنی است، عدم تغییر در راس این اداره کل، شائبه «بازی قدرت» میان وزارتخانه و استانداری را تقویت کرده و پای گزینههای غیربومی را به میان کشیده است.
گره کور مدیریتی؛ وزارتخانه در برابر استانداری
اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری مازندران، این روزها بیش از آنکه به فکر احیای بافت تاریخی و توسعه گردشگری باشد، محلی برای گمانهزنیهای سیاسی و لابیگریهای سنگین شده است. شنیدهها حاکی از آن است که وزارت میراث، بنا به ضرورتهای عملکردی، عزم تغییر مدیرکل فعلی را دارد. اما این تغییر کلیدی، در یک کشمکش پنهان میان دو نهاد قدرتمند گیر افتاده است؛ وزارتخانه و استانداری.
این بلاتکلیفی، پیامدهای مستقیمی بر پروژههای حیاتی استان دارد. یک مدیر موقت یا مدیرِ در معرض عزل، انگیزهای برای برنامهریزی بلندمدت ندارد. این تعلل، بهطور ناخواسته، به مخالفان توسعه یا ذینفعان وضعیت موجود فرصت بیشتری برای حفظ ساختارهای ناکارآمد میدهد.
بحران هویت؛ از بومیگرایی تا گزینه اصفهانی
مهمترین محور انتقاد در هفتههای اخیر، نگاه احتمالی وزارتخانه به گزینههای غیربومی بوده است. این شایعه که برای مهمترین نهاد فرهنگی استانِ چندوجهی مازندران، گزینهای از اصفهان مدنظر است، زنگ خطر را برای جامعه فعالان فرهنگی و کارشناسان بومی به صدا درآورده است.
وقتی در این استان متخصصین با کارنامههای درخشان در عرصه میراث و گردشگری حضور دارند، چرا باید مدیریت به فردی سپرده شود که جغرافیای فرهنگی و نیازهای زیرساختی مازندران را صرفاً از مطالعه آموخته است؟ این نشان میدهد که معیارها از شایستهسالاری فاصله گرفته و به سمت منافع سیاسی لحظهای متمایل شده است.»
فضای اداری؛ حکایت حکایت سهمخواهی
نکتهای که در گزارشهای میدانی بیش از همه به چشم میخورد، فضای مملو از ادعا در بدنه اداری این سازمان است. تحلیلگران محلی این پدیده را «قطعالرجالِ کاذب» مینامند؛ جایی که افراد با کمترین سابقه و بیشترین ادعا، برای کرسیهای بالا صف کشیدهاند.
فضای بینظم مدیریتی، باعث شده است که بخشهای تخصصی میراث (مانند حفاظت و مرمت) تضعیف شده و تمرکز بر امور سطحی قرار گیرد. تعامل میان بخشهای مختلف عملاً فلج شده و شایعات مدیریتی، بخش زیادی از انرژی کارکنان را هدر میدهد.
- میراث مازندران؛ بازیچه سیاسی
در نهایت، سرنوشت میراث فرهنگی مازندران، از پتانسیلهای عظیم گردشگری آن گرفته تا بناهای تاریخی ارزشمند، در گرو دو چیز است: تصمیم شجاعانه و تخصصی و ایستادگی در برابر لابیهای فشار.
تداوم این وضعیت، چیزی جز فرصتسوزیهای جبرانناپذیر برای توسعه استان نخواهد بود. ضروری است وزیر میراث، فارغ از بازیهای سیاسی لحظهای و فشارهای متضاد، به یاد بیاورد که مازندران خانهی وزیر نیست، بلکه خانه مردم و تاریخ این دیار است. اگر مدیران شایسته در استان هستند، باید به آنها اعتماد کرد؛ در غیر این صورت، باید منتظر بود تا فردی از بیرون بیاید و این گنجینه ارزشمند را با دیدگاهی بیگانه مدیریت کند.













































