در روزهای اخیر، شاهد شهادت دکتر محسن فخری زاده یکی از بزرگترین دانشمندان هسته ای کشورمان در یک عملیات تروریستی بودیم. بسیاری از کارشناسان و مراکز پژوهشی اعتقاد دارند عجله مقامات ارشد دولت فعلی برای مذاکره با جو بایدن رئیس جمهور جدید آمریکا و ارسال پالسهای مذاکره پیش از روی کار آمدن دولت وی، باعث شد این اتفاق در شرایط فعلی رخ دهد زیرا دولت آمریکا و دولت اسرائیل را به این جمع بندی قطعی رسانده است که در فاصله دو ماهه باقی مانده تا پایان دولت ترامپ و آغاز دولت بایدن، دولت ایران از هر گونه اقدامی که احتمالا تاثیر منفی بر روی مذاکرات آتی ایران و آمریکا و بازگشت آمریکا به برجام بگذارد، قطعا خودداری می کند.
بر همین اساس و همانطور که برخی کارشناسان و اندیشکده های غربی اعلام کرده اند، این دولتها، این فاصله زمانی دو ماهه، بهترین موقعیت برای وارد کردن ضربات امنیتی و اقتصادی متعدد به ایران می دانند، اقدامی که هم موجب تضعیف جایگاه کشورمان و هم موجب تقویت جایگاه آمریکا در مذاکرات آتی خواهد شد. با توجه به همین موضوع، پیش بینی میشود اقدامات شدید دولت آمریکا و دولت اسرائیل برای ضربه زدن به امنیت و اقتصاد کشورمان تا پایان دی ماه ادامه داشته باشد و محدود به ترور شهید فخری زاده نگردد. به عنوان مثال، در روزهای اخیر، اخباری شنیده می شود که به زودی کانال ارزی ایران در دوبی مجددا دچار تلاطم جدی خواهد شد و در نتیجه، مجددا شاهد قیمت ارز در داخل کشورمان خواهیم بود.
با توجه به اینکه بررسی واکنش مقامات ارشد دولت روحانی بخصوص شخص رئیس جمهور و همچنین جریان رسانه ای حامی دولت به ترور شهید فخری زاده نشاندهنده صحت تحلیل فوق است، بسیاری از کارشناسان، مراکز پژوهشی، کارشناسان و رسانه ها حتی برخی رسانه های حامی دولت تاکید دارند سیاست «صبر استراتژیک» دولت روحانی در شرایط فعلی نباید تداوم داشته باشد و ایران حتما باید واکنش جدی به ترور شهید فخری زاده نشان دهد وگرنه این روند خطرناک ادامه یافته و تشدید هم خواهد شد.
*تبعات سنگین شتابزدگی دولت در حوزه سیاست خارجی
علاوه بر موارد فوق، مناسب است نگاهی به تجربه تلخ برجام بیاندازیم. به صورت خلاصه، دولت روحانی در جریان بررسی و تصویب این توافقنامه، ضمن ارائه تصویری به شدت غیرواقعی از منافع آن برای مردم و مسئولان، عجله زیادی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات داشت، این اتفاقات نهایتا موجب شد که با وجود تعطیلی صنعت هسته ای، مهمترین هدف برجام یعنی رفع تحریم ها محقق نشود و نهایتا هم آمریکا به راحتی و بدون دادن هیچ هزینه ای از این توافقنامه خارج شود. در ادامه به برخی از مصادیق این موضوع در قضیه برجام اشاره می کنیم:
1- امضای هر توافقی، بهتر از عدم توافق است: در حالی که جان کری وزیر امور خارجه وقت آمریکا در مصاحبه با سی ان ان گفته بود: «من بارها اعلام کردهام توافق نکردن بهتر از توافق بد است»، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در شهریورماه ۹۳ و در میانه مذاکرات هستهای ایران و کشورهای ۱+۵، در مصاحبه با رادیو «انپیآر» آمریکا گفت: «رسیدن به هر نوع توافقی، بهتر از عدم توافق است».
2- گره زدن حل همه مشکلات کشور به رفع تحریمها: دولت روحانی آنقدر برای حصول توافق با کشورهای 1+۵ عجله داشت که رئیس جمهور و مدیران ارشد دولتی حل تمامی مشکلات کشور را به رفع تحریمها گره زدند. به عنوان مثال، حسن روحانی رئیس جمهور در ۱۷ خردادماه ۹۴ گفت: «اینکه میگوئیم تحریم ظالمانه از بین برود برخی چشم خود را بیخود نچرخانند، تحریمها باید از بین بروند تا سرمایهگذار به کشور بیاید، تا سرمایه گذاری انجام شود تا مشکل آب خوردن مردم حل شود تا مشکلات مالی و بانکی حل شود».
3-اجرای سریع تعهدات ایران به صورت یکطرفه: در حالی که توازن در اجرای تعهدات و همزمانی اجرای آنها، از ویژگیهای بدیهی یک توافق بود بخصوص زمانی که طرفهای اصلی آن توافق به شدت نسبت به رفتارهای همدیگر بدبینی داشتند، ایران در چارچوب برجام پذیرفت به صورت پیش دستانه تمامی تعهدات خود را اجرا کند و سپس طرف مقابل اجرای تعهدات خود را آغاز کند. بر همین اساس، دولت روحانی در مدتی حدود ۲ ماه تمامی تعهدات خود را به صورت شتابزده و یکطرفه انجام داد. حدود دو سال بعد (مهرماه ۹۶)، جان کری وزیر خارجه دولت اوباما در یادداشتی در روزنامه واشنگتن پست درباره این اقدام دولت ایران نوشت: «ایران در توافق هستهای (برجام) پیشاپیش همه امتیازاتش را پرداخت کرد…این کشور ۹۷ درصد از ذخایر اورانیوم خود را نابود، قلب رآکتور اراک را تخریب و غنیسازی اورانیوم در سایت فردو را متوقف کرده است و بیش از ۱۳۰۰۰ سانتریفیوژ را برچیده، و برنامهاش را در معرض نظارت شدید قرار داد».
پس از آن، روز اجرای تعهدات طرف مقابل یعنی آمریکا آغاز شد. آمریکا نه تنها هیچگاه حاضر نشد تعهدات خود را به صورت کامل اجرا کند بلکه بارها و بارها هم در دولت اوباما و هم بخصوص در دولت ترامپ، برجام را به صورت فاحش نقض کرد و نهایتا هم دولت ترامپ در اردیبهشت ماه 97، از این توافقنامه خارج گردید.
*آدرس غلطی که آقای رئیس جمهور داد
حسن روحانی رئیس جمهور در مراسم افتتاح اولین کنفرانس اقتصاد ایران در تاریخ 14 دیماه 93 گفت: «در کشور ما همه شما میدانید، که سالها و دهههاست که اقتصاد به سیاست یارانه میدهد. میگویند یارانه دایمی نمیشود یک روزی باید قطع شود. خوب در اینجا هم بیاییم تصمیم بگیریم اقتصاد ما تا چه زمانی به سیاست یارانه بدهد؟ هم به سیاست خارجی و هم به سیاست داخلی یارانه میدهد. یک دهه این رابطه را به عکس کنیم. یک دهه امتحان کنیم، از سیاست خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم و ببینیم مردم، زندگی، معیشت و اشتغال جوانهایشان چگونه خواهد شد؟».
در واقع، آقای رئیس جمهور معتقد بود که تاکنون اقتصاد به سیاست داخلی و خارجی یارانه می داده است و به دنبال این بود که این معادله را برعکس نماید، اما تجربه 7.5 ساله حکمرانی دولت تدبیر و امید با این تئوری و تضعیف شدید همه شاخصهای اقتصادی نشان داد تضعیف مولفههای قدرت ملی در حوزه داخلی و خارجی روی امنیت و معیشت مردم اثر منفی بسیار قابل توجهی می گذارد و این مولفه ها نقش غیرقابل جایگزینی در تامین منافع اقتصادی عموم مردم دارد.