دکتر هادی ابراهیمی استاد علوم سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه در نامهای خطاب به صادق زیباکلام به انتقاد از اظهارات اخیر وی پرداخته است.
هر وقت به ایام حساس نزدیک میشویم، یا کشور در مواجهه با موضوع و مسئله حساسی قرار میگیرد و یا اینکه فشار استکبار جهانی برای یک باج خواهی بر ما مضاعف میشود و یا حتی اگر قرار است انتخاباتی در تراز دمکراسی و مشارکت حداکثری در کشور ما برگزار شود، معرکه گیری پادوهای ابن الوقت بیگانگان آغاز شده و ناگهان از لاک خود بیرون آمده و وارد گود میشوند، یکی از این خوش رقصها که نام استاد و کاربلد با سابقه سیاسی را هم یدک میکشد، همین آقای صادق زیباکلام است که متأسفانه نه صادق است و نه زیبا کلام!
زیباکلام که رکورددار گافها و لافهای سیاسی است، بشدت دچار اختلال شخصیت خودشیفته است و به هر دری میزند تا فقط دیده شود، فرقی هم نمیکند که چه موضوعی را برایش دیکته کرده باشند و اینکه آیا اصلا” اشرافیتی بر موضوع دارد یا نه، مثل کارگری است که از پیمانکار خارجی کنترات میگیرد و، چون بر دهانش کنتور نصب نکرده، بالاتر از حرافی، به وراجی میپردازد!
جالب اینجاست که ایشان بارها به گافها و لاف هایش اعتراف کرده و قول داده که از راه رفته برگردد، اما پس از مدتی بابت عذرخواهی اش، عذرخواهی میکند و به همان مواضع اسبق برمی گردد و دقیقا آنچه را نشخوار میکند که به او خورانده اند!
شوربختانه اینکه این دلقک سیاسی از بابت این رفت و برگشتهای موضعی و تحلیلی اصلا خجالت هم نمیکشد ومثل هنرپیشههای حرفه ای، غرق در نقش خود شده و مثل آرتیستهای فیلمهای جیمزباندی حس میگیرد و در درون خود زمزمه پنهانی میکند و میگوید، کی بود کی بود؟ من نبودم! غافل از اینکه مردم ما مردمی ذی شعور بوده و زلنسکیهای سیاست را با پیشینه دلقکی شان شناخته و باورشان نمیکنند
آمیختگی دوغ و دوشاب در تحلیل سیاسی
یکی از اراجیفهای جدیدش در مصاحبه روز گذشته و اظهارنظر غیرواقع با ژست کارشناسانه و البته موج سوارانه در خصوص عدم شرکت قشر تحصیل کرده در انتخابات اسفندماه و برتری نظام دمکراسی ترکیه بر جامعه ما است اما کسی که عنوان استاد دانشگاه تهران را یدک میکشد، بعید است که بدون ارائه سند و ذکر منبع، چنین ادعای سخیفی را رسانهای کند و همه این القاهای منفی را مستند به مشاهدات شخصی خود بداند که متأسفانه آلوده به منفی نگری و بیمارگونه پارانوئیدی است
بقول مولوی:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زانسبب عالم کبودت مینمود
کسی که اعتراض سیاسیون به میزبانی ایشان از سفیر مداخله گر فرانسه در ویلای شخصی اش در ایام فتنه را حسادت میداند و به آن افتخار میکند، ذرهای غیرت و شعور سیاسی ندارد!
کسی که از اینکه در قلب راکتورهای اتمی بتن نریختیم و به محض بدعهدی غربیها دوباره راه اندازی کردیم، معترض حاکمیت است!
کسی که دولت را به پذیرش برجام موشکی ترغیب میکند!
کسی که نامههای ننگین به سفرا و مقامات غربی میزند تا مراتب ارادت خود را علنی کند!
کسی که دهها موضعگیری معارض با نظام گرفته و جاده صاف کن دشمن بوده و هست!
آیا این فرد در افکار عمومی ملت شهیدپرور ما که تمام دستاوردهایش، خون آورد بوده و با تقدیم صدهاهزار شهید حاصل شده، جایی برای عرض اندام دارد؟
آیا کسی تردید دارد که امثال ایشان بیش و پیش از آنکه دلسوز ایران عزیز و مردم انقلابی و سازش ناپذیر ما باشند، مأمور معذور بیگانگان اند؟
زیبا کلام در طول سالهای گذشته حتی برای یکبار در قبال نظام موضع گیری مثبت نداشته و همواره در جبهه معاندان قرار گرفته و از خط خط حرفهاش، بجز سوء استفاده دشمنان حتی یک خاطره خوش بجا نمانده است!
چند نشانه برای دروع بودن یک تحلیل
در خصوص اظهار نظر اخیرش، باید به چند نکته اشاره کرد:
۱-ما بسیار دیده ایم کسانی را که سنگ جوانان و زنان و قومیتها را به سینه زده اند، اما در پشت پرده شعارهای زیبا ومحرک آنها، هدفی جز سوءاستفاده و تحریک احساسات آنها وجود نداشته و تنها اتفاقی که افتاده، استفاده ابزاری از اقشار و اقوام بوده است و بکارگیری عنوان قشر تحصیل کرده از سوی زیباکلام قطعا” به انگیزه تحریک احساسات و همراه کردن احساسی آنها با فراخوان تحریم بیگانگان بوده و منظور دیگری از آن قابل برداشت نیست!
۲-اینکه با یک مصاحبه مرزبندی و دوقطبی جدیدی بین قشر بیسواد و تحصیل کرده به وجود بیاید، اولا فاقد صحت بوده و ثانیا توهین آشکاری به اکثریت اقشار تحصیل کردهای است که با طیب خاطر و با افتخار همواره پای تعهدات خود تا مرز جان ایستاده و در انتخابات شرکت کرده و همواره به عنوان سرمایه اجتماعی نظام مطرح اند!
۳-بی تردید استفاده زیباکلام از عنوان قشر تحصیلکرده، اسم رمزی برای ابجاد فاصله اجتماعی بین مراکز دانشگاهی با حاکمیت بوده و باید منتظر کمپینها و پویشهای نو در فضای مجازی باشیم.
۴-از این مصاحبه، بوی تحریم انتخابات به مشام میرسد و قطعا” جوسالاران باز هم دنبال اکثریت نمایی از اقلیت تندرویی هستند که برای همراه کردن اقشار خاکستری، بازهم در صدد ایجاد فضای رعب انگیز و تهدیدآلود جهت کاهش ریسک حضور در پای صندوقهای رأی هستند.
۵-نهروان جدیدی در حال شکل گیری است و قطعا خوارجیهای جدید ضمن اجتماع در آن موضع، در تکاپوی فراخوان عمومی تحریم انتخابات برای همراه کردن ناراضیان معیشتی و رفاهی اند و این حقیقت را در مصاحبههای تئوری پردازان اصلاحات کاملا میتوان فهمید، مخصوصا آنهایی که از اصلاح طلبی عبور کرده و خواهان تقابل با نظام اند.
۶-مصاحبه زیباکلام نشان میدهد که موج جدید رسانههای غربی در راه است و طبعا این موج به پیاده نظام نیاز دارد که در خیابانها وکوچهها و بازارها مانور دهند و فراخوان این پیاده نظام به عهده افراد معلوم الحالی مانند زیبا کلام است که در اولین گام، فراخوان فرهیختگان را انجام میدهد
۷-اینکه وقیحانه دمکراسی ترکیه را به رخ نظام بکشد، اوج دریوزگی است، زیرا کشوری که کودتاخیز است و نامزد رقیب، بارها به تقلب و فشار حاکمیت به نفع اردوغان اشاره کرده و به عنوان عضو ناتو، باید پایش را به اندازه گلیمش دراز کند، در کجای دمکراسی قرار میگیرد و چگونه الگو محسوب میشود؟
البته اگر این حرف را عوام الناس بگویند بر آنها ایراد چندانی نیست، اما از اینکه زیباکلامهای پر ادعا چنین گافی دهد، قطع یقین یک اتفاق و یا حتی کج فهمی محض نیست، بلکه کمک به راه اندازی یک موج سیاسی و اجتماعی برای توقف روند مشارکت مردم در فراخوانهای پسااغتشاش مانند راهپیماییهای ۲۲ بهمن و روز قدس و نیز مراسمی مانند لیالی قدر و سی و چهارمین سالروز ارتحال امام راحل است.
۸-رسانه ملی و رسانه همراه با نظام جمهوری اسلامی باید حواسشان به این علائم و قرائن و شواهد باشد و علاوه بر توجه به مخاطبان عام، بایستی تمرکز خود را متوجه اقشار تحصیلکرده، فرهیخته و اصحاب قلم و تریبون و کرسی کنند و نگذارند که آنها هم مانند سلبریتیها در طرفةالعینی در تله فشار مجازی قرار گرفته و برای رهایی خود لاجرم به همراهی با اغتشاشگران شوند
در فراز پایانی باید متذکر شوم که زیباکلام مشتی نمونه خروار است و در ایام و ماههای پیش رو، قطعا قلم به مزدهای بظاهر خوشنام و وراجهای پرادعای صاحب تریبون در کلاب هاوسها وارد کارزار شده و دیکتاتوری فضای مجازی برای سرکوب اندیشههای آزاد تکرار خواهد شد!
تردید ندارم که انتخابات پیش رو مظهر یک زورآزمایی همه جانبه بین معاندان و بیگانگان با نظام جمهوری اسلامی و حتی میتوان گفت مصاف غرب با ملت ایران است و اگر هوشمندانه با این سلسله برنامهها و توطئهها و دسیسهها مواجه نشویم، قطعا باید مزه تلخ عواقب شوم اینگونه استراتژیهای رسانهای را چشید
در پایان تأکید میکنم که مهمترین وظیفه رسانه ملی و سایر رسانههای خودی استقرار و مبارزه مستمر و شجاعانه در خاکریزها و سنگرهای جبهه جهاد تبیین است تا با روشنگری و تنویر اذهان عمومی، امکان شکل گیری فتنههای جدید فراهم نشود.