“استقلال و پرسپولیس بیش از دو برابر بدهی هایشان صاحب سرمایه هستند”؛ این مطلب تاکید سلطانی فر وزیر ورزش در مجمع عمومی عادی پرسپولیس است. ضمن اینکه او اشاره کرد شرایط و مسائل سرخابی ها برای ورود به بازار سرمایه شفاف سازی شده است.
از سوی دیگر ابوالقاسم شمس معاون خصوصی سازی، سرمایه پرسپولیس و استقلال را از طریق آورده غیر نقدی (ورزشگاه های به نام شده) به ترتیب ۷۰۱ و ۷۱۹ میلیارد تومان اعلام کرد. با کنار هم گذاشتن این دو گزاره، نتیجه می شود بدهی های دو باشگاه هر کدام حدود ۳۵۰ میلیارد تومان است. این میزان بدهی، در تراز نامه و وضعیت احکام قضایی دو باشگاه منطبق با واقعیت به نظر می رسد.
برای هیات پذیرش فرابورس و سهامداران، این پرسش پاسخ باید داده شود که چرا با آورده غیر نقدی، افزایش سرمایه ایجاد شده است؟ ورزشگاه هایی که همواره در اختیار باشگاه ها بوده و به گونه ای مورد بهره برداری هستند و بوده اند، چه تضمین و وجه التزامی برای تامین هزینه ها و برنامه های درآمدی و نهایتا پرداخت بدهی های ۳۵۰ میلیاردی معوق و بدهی های جاری خواهند بود؟
مالکیت ورزشگاه ها و افزایش سرمایه غیر نقدی چه منافعی برای تبدیل و تسویه حساب طلبکاران یا انتفاع سهامداران در پروژه های اقتصادی بوجود خواهد آورد؟ اصولا چرا وزارت ورزش با تزریق منابع نقدی و آورده سرمایه در گردش، موجبات استمرار درآمدهای پایدار در پرسپولیس و استقلال را ایجاد نکرده است؟ آیا بازپرداخت بدهی های دو باشگاه که حاصل سوء مدیریت و شتابزدگی در نحوه ارائه الزامات پذیرش در فرابورس است را سهامداران باید متحمل شده و از عواید و آورده آنها این بدهی های عظیم پرداخت و تادیه می شود؟
نکته معقول این وضعیت که وزارت ورزش و جوانان در راس آن و سازمان خصوصی سازی در پیرو آن با مغلطه و پیرایش ظاهر تراز نامه و بودجه باشگاه ها، سهمی در مطلوب جلوه دادن دارند، این است که ورزشگاه های مورد انتقال همواره در اختیار و بهره برداری دو باشگاه بوده و تاکنون هیچگونه ارزش افزوده ای در روند فعالیت های تجاری و برنامه های اقتصادی و پشتوانه سرمایه ایفا نکرده اند.
از سوی دیگر ورزشگاه های مورد نظر در اختیار بهره بردار و مستاجر واگذار شده و پیرو قراردادهای فی مابین عواید آن را به باشگاه تزریق می کنند که سهم بسیار ناچیز در تامین هزینه های آنها دارند. نکته مهم تر از آن این است که هیچ جای دنیا زمین تمرین را جزء سرمایه حساب نمی کنند؛ همانطور که لباس بازیکن جزء سرمایه نیست و از ملزومات یک تیم حرفه ای است.
افزایش سرمایه ایجاد شده، بدون تاثیر در پروژه ها و برنامه های اقتصادی دو باشگاه سوال دیگری را ایجاد می کند که چشم انداز و برنامه های استراتژی و بدون در آمدزایی و اقتصادی چگونه تدوین شده که علاوه بر کسب درآمد و سوددهی، موجبات پرداخت بدهی های معوق و هزینه های جاری خود شود؟
شمس در همان اظهار نظری یادآور می شود که بعضا شرکت هایی ممکن است با زیان هم پذیرش شوند ولی برنامه درآمدزایی خوبی برای آتی داشته باشند و از سوی دیگر تاکید می کند که این دو باشگاه در سنوات اخیر سودده بوده اند و سال آتی ان شاء الله وضعیت بهتری داشته باشند.
در مقام سرمایه گذار و سودآور سهام، وضعیت و برنامه آتی درآمدزایی دوباشگاه با “ان شاءالله و پیش بینی خوش بینانه” قابل دستیابی و اعتماد برای ریسک سرمایه گذاری و توجیه الزامات تعریف شده در هیات پذیرش فرابورس نخواهد بود. اظهارات این مقام مسئول با چالش و ایراداتی مواجه است که از آن جمله اشاره او به قراردادهای کارگزاری پرسپولیس به مبلغ ۱۱۰ میلیارد برای هر فصل است.
قطعا پس از انتشار این قرارداد، مشخص شد مبلغ ۱۱۰ میلیارد تومان برای دو فصل (آذر ماه ۹۸ تا پایان فصل ۴۰۰_۹۹) بوده و به عبارت دیگر طی جدول پیش بینی درآمدها برای فصل اول ۴۵ و برای فصل دوم ۵۵ میلیارد تومان است.
چگونه سازمان خصوصی سازی با تفسیر و توجیه شرایط منعقد شده، قرارداد کارگزاری را برای یک فصل ۱۱۰ میلیارد تومان اعلام می کند؟ این در حالیست که معاون سابق اقتصادی باشگاه طی گزارشی اعلام کرد که تاکنون برای دو فصل ۷۵ میلیارد تومان پرداخت شده و از دوره مدیریت جدید نیز با استقراض و دریافت بخشی دیگر از تعهدات، تمامی ۱۱۰ میلیارد تومان دریافت شده است. ضمن اینکه همان مقام مسئول در اظهار نظر دیگری اشاره و اعلام کرد بخش قابل توجهی از درآمدهای لیگ قهرمانان آسیا نیز مصرف و بواسطه پیش دریافت های صورت پذیرفته، هزینه شده است.
با یک حساب ساده مشخص می شود هزینه های دو باشگاه در طی دو فصل اخیر بیش از ۲۰۰ میلیارد تومان است و باشگاه ها با کسری بودجه و تامین اعتبارات و منابع خود روبرو هستند. این فرآیند چیزی جز انباشت و افزایش بدهی ها نخواهد بود.
بنابراین هواداران و سرمایه گذاران به عنوان رکن قابل اعتماد آنها (هیات پذیرش بورس) توقع دارند، مدیریت باشگاه که جزء برنامه های اساسی خود پیگیری و شفافیت در فرآیند خصوصی سازی را مطرح کرده، به منظور توجیه برنامه های درآمدزایی پایدار و بودجه مدون ارائه شده به هیئت پذیرش فرابورس، گزارش کامل و جزئیات برنامه های باشگاه از روند چگونگی و تحقق آنها را ارائه کند.
با توجه به تکالیف مجمع دو باشگاه که مقرر شده نسبت به ارائه ترازنامه ۶ ماهه حسابرسی شده اقدام کنند و توجه به اینکه مسئولیت اعلام و ارائه آن بر عهده هیات مدیره قرار دارد، ضرورت اطلاع از اقدامات و شفاف سازی در روند مدیریت هزینه ها، کاهش بدهی ها و برنامه های افزایش در آمد به هواداران و سرمایه گذاران آتی امری اجتناب ناپذیر است. بنابراین با توجه به حواشی پیرامون دو باشگاه، موضوع ساختاری و ارائه برنامه ها و فرآیندهای در آمد زایی مدون شده از جانب مدیریت قابل پیگیری و مطالبه است